🐚اسم: بَسورِکسیا
🐚ژانر: تخیلی/عاشقانه/رازالود/اسمات🔞
🐚کاپل اول: کوکوی
🐚کاپل دوم: یونمین
🐚نویسنده: mj_storiress
معنی کلمه ی Basorexia:
یعنی میل شدید به بوسیدن و داشتن یه نفر که نمیشه داشتش
خلاصه:
تهیونگ، پریِ سفید و سربههوایی که عاشق کشفک...
Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.
دایره ی قرمز رنگ و طرح هایی که دورش کشیده بود تهیونگ رو میترسوند. همه چیز وقتی بدتر شد که دقیقا وسط همون دایره با زنجیر های خیلی محکم و تقریبا داغ بسته شد.
این چیزی بود که تمام پری ها بعد از رد شدن از مرز میگذروندن. چند بار دست و پا زد و بدن برهنه اش و شلوار پاره پوره اش باعث میشد داغ شدن زمین رو خیلی راحت تر احساس کنه. تگه همینطور ادامه پیدا میکرد کمرش میسوخت.
نور شدید قرمز و طلایی رنگی از بالا سرش تابید و با ترس چشم هاش رو بست و روی هم فشارشون داد.
جیغی از سر دردی که خیلی ناگهانی توی کل بدنش چرخید کشید و دست و پاهاش رو روی زمین داغ و چوبی کوبید.
چشم هاش هیچ چیز رو نمیدید اما مطمئن بود اون زن گستاخ و زشت با پوزخندی سرخوش بالا سرش ایستاده و به درد کشیدش نگاه میکنه. - تمومش کنید...
به محض اینکه ذوب شدن پوست کمرش رو توسط داغی شدید احساس کرد صدای فریاد اشنایی شنید و نور قطع شد. نفس نفس زنان بدون هیچ جونی صورتش رو چرخوند و با فشار دادن پلک هاش روی هم تلاش کرد اون نور زیاد رو که توی چشمش خورده بود از بین ببره.
اما فایده نداشت و واقعا اشکش از شدت سوزش درومده بود. - عاح... هه... داره... میسوزه...
تهیونگ جوری پلک هاش رو روی هم فشار میداد انگار اسیدی چیزی روی صورتش پاشیده شده یا حتی به طور مستقیم به نور خورشید زل زده بود. دستی روی شونه ی برهنه اش قرار گرفت و حس کرد کسی به زحمت سرش رو کمی بلند میکنه.
با حس خنکی اب روی چشم ها و صورتش نفسش رو بیرون داد و اجازه داد اون شخص صورت و چشم هاش زخم شده اش رو با اب بشوره. - جن... داری چه غلطی میکنی؟ تو الان نباید داخل جنگلت باشی؟
دست از زیر پری عقب رفت و دوباره با بی جونی روی زمین دراز کشید اما اینبار تونست به زحمت چشم هاش رو باز کنه و از بین دید تاریکش بدن ورزیده و لباس های تیره ی جونگکوک رو تشخیص بده. - اون اول باید محاکمه بشه... مثل همیشه.
زن خندید: - سال هاس بعد از محاکمه همین اتفاق میوفته چرا باید وقت خودمون رو هدر بدیم جن؟
جونگکوک نگاهش رو روی بدن زخمی و سوخته ی پری چرخوند: - بهتره طبق قوانین پیش بریم بانو، میدونید که اگه کسی بفهمه خیلی بد میشه.