🤍🌸PART 8🌸🤍

486 129 28
                                    

تهیونگ خیلی سریع با استرس عقب رفت و دستش رو روی لب هاش گذاشت

Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.

تهیونگ خیلی سریع با استرس عقب رفت و دستش رو روی لب هاش گذاشت. حس های متفاوت و عجیبی همزمان سراغ هر دوی اونا اومد و همه چیز از دستشون خارج شد وقتی دوباره به چشم های همدیگه خیره شدن و بدون ثانیه ای مکث لب های همدیگرو بوسیدن.

اینبار خیلی با اشتیاق تر و سریع تر بود.

از اون بوسه ی کوتاه و معصومانه ی قبلی خبری نبود. تهیونگ دست هاش رو دور گردن جونگکوک حلقه کرد و جوری بهش چسبید تا پسر مو مشکی رو دیوونه کنه.

و همینطور هم شد.

بعد از اینهمه سال عشق افلاطونی بالاخره از قفس ازاد شده بودن و میتونستن ازاده و بدون هیچ استرسی همدیگرو لمس کنن و عشقشون رو ابراز کنن و این قرار نبود خیلی اسون پیش بره.
وقتی جونگکوک به کمر و پهلو های تهیونگ چنگ انداخت ناله ای از بین لب هاش بیرون اومد و دهنش رو بین نفس نفس زدن هاش باز کرد.

این به جونگکوک اجازه داد زبون سردش رو وارد دهن داغ تهیونگ بکنه و ناله ی بعدی رو از بین لب هاش بیرون بکشه.

تهیونگ به پشت موهای پسر چنگ انداخت و یکی از پاهاش رو با بی قراری بالا اورد چون نمیدونست چجوری حسش رو منتقل کنه و این کوتاه بودن قدش شدیدا داشت اذیتش میکرد.

جونگکوک دستش رو به زیر باسن و رون های پسر مو سفید رسوند و با یک حرکت بلندش کرد و تهیونگ خیلی فوری با حلقه کردن پاهاش دور کمر جونگکوک خودش رو بالا تر کشید.
پیشونی هاشون رو بهم چسبوندن و از اون زاویه ی نزدیک بهم خیره شدن:

- تهیونگ...

- هوم؟

جونگکوک زبونش رو روی لب های خیس از بزاق تهیونگ کشید و از طعم فوق العاده ی لب های پسر که روی لب های خودش باقی مونده بود چشم هاش رو بست.
- بوسیدنت خیلی زیباتر، رویایی تر و خوش مزه تر از تصوراتم بود.

تهیونگ با گونه های سرخ شده پیشونیش رو به ارومی روی پیشونی جونگکوک زد و لب هاش رو به گونه ی سرد پسر مقابلش مالید:
- مگه درباره اش فکر کرده بودی؟

- هر شب قبل خواب... هر روز صبح بعد از بیدار شدن و هر ثانیه که میدیدمت و نمیتونستم توی بغلم داشته باشمت.

BASOREXIA🧚‍♂️ | KVWhere stories live. Discover now