save us | تو کی هستی ؟

144 17 5
                                    

این قسمت : تو کی هستی ؟
¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤

Tesa(تسا) :

تو ی "جنگل سوخته" در مورد اون یکی   کتاب که دست جونگکوکه خیلی چیزا نوشته شده . میتونه عین یه سرنخ باشه .

Bverly(بورلی) :

مثلا چی نوشته ؟

Tesa(تسا) :

اونجا اشاره شده بود به اینکه اگر افرادی پاشونو به اون جنگل لعنتی بزارن چند تا شرایط امکان داره که طلسم جنگلو بیدار کنن ! انگار باید به وجود "اهریمن" ایمان بیاریم چون یکی از اون شرایط فراهم شده و اون طلسم الان جاریه !

Jack(جک) :

چطور امکان داره ؟ مگه طلسما واقعین ؟

Tesa(تسا) :

ظاهرا که واقعین ، حالا بزارین از شرایط رو براتون بگم !
تو کتاب نوشته شده : اگر فردی در آن گروه عشقی واقعی نسبت به دیگری داشتد باشه طلسم به وجود و باری دیگر زنده میگردد ! اگر یکی از افراد دارای بیماری روانی باشد .
اگر کسی اخیرا ناخواسته مرتکب قتلی شده باشد . اگر کسی به طود مداوم دچار اختلال روحی باشد ...
من نمیدونم چجوری به همچین چیزایی مرتبطه اما یکی از اینا باعث شکل گرفتن اون طلسم شد !

جونگکوک بدون توجه به خونریزی دهنش به کندن پوست لبش ادامه داد
نباید به این فکر میکرد که خودش شرایط رو فراهم کرده بود
آه عمیقی کشید
از عوابش بدجوری نگران بود 
کسی که مدام جلوی چشمش میومد تسا بود
به شدت احساس نگرانی برای دخترک داشت
احساس میکرد باید تسا رو کنار خودش نگه داره
اونها بلاخره رو به رو میشدن با چیزی که نباید !
جونگکوک به خودش امیدواهی داد بلکه این حقیقت ندارد
یا اون اصلا عاشق نشده !

دستش رو روی شماره ی تسا گرفت تا باهاش تماس برقرار کنه
باید امشب میدیدتش و در مورد همه احساسات مزخرفش اعتراف و صحبت میکرد .

جونگکوک داشت از نگفتن این احساسات   بار بزرگیو با خودش به دوش میکشد
بهتر بود با تسا در میون بزاره و بهش هشدار بده
بهترینش همین بود
اما ضربان قلبش عجیب نامیزان بود ! آب دهنش رو قورت داد و به متحوایات معده اش که کمی پیچ میخورد بی اعتنایی کرد

گوشی رو صفت در دست گرفت و گذاشت رو اسپیکر
رو جاش صاف نشست و عین یه بچه با لبه ی تیشرتش ور رفت

تا اینکه صدای تسا تو گوشش پیچید

+ سلاممم کوک میخواستم بهت زنگ بزنم

- عممم .. عممم

زبونش بند اومده بود و برای چیدن کلمه ها کنار هم خنگ شده بود

𝐬𝐚𝐯𝐞 𝐮𝐬 | jungkook On viuen les histories. Descobreix ara