parties & punishments-3

4.1K 370 210
                                    

اگه میخواید باهاش یه اهنگ گوش بدید، یه اهنگ اروم انتخاب کنید

love in the dark_adele

if i could fly_one direction

____________

"ممنون عشقم " اون پسر به یکی از پیشخدمت ها گفت وقتی که داشت کیسه ی یخ رو ازش میگرفت . اونو به چشم لویی فشرد و لویی یه خورده خودش رو عقب کشید. " قراره یه چشم کبود داشته باشی"

لویی به اطراف راهروی خالی که توش نشسته بودن نگاه کرد " فکر میکنی اون به کسی بگه؟"

"بگه که من روش چاقو کشیدم چون میخواست بهم تجاوز کنه، و تو به اون مردی ضربه زدی که میخواست بهش کمک کنه؟"

" ممم خب پس فکر نکنم چیزی بگه....حالت خوبه؟تو داری خون ریزی میکنی"

اون پسر زخم روی پیشونیش رو با استینش پاک کرد " زنده میمونم"

"و_وتو تقریبا..میدونی..."

پسر فقط شونش رو بالا انداخت و باعث شگفتی لویی شد و بعد شروع کرد به حرف زدن "ریسک شغلی. من خوبم. "

چی؟!

"تو لویی تامیلسونی ، درسته؟"

"اره. اسم تو چیه؟"

پسر، خون روی تیغه ی چاقوش رو با شلوارش پاک کرد و اون رو جمع کرد و داخل جیبش گذاشت " من هریم"

"اوه" لویی گفت. هری _ اسم شیک و مناسبی برای این بچه ی وحشیه (وحشی به معنای مثبت)

"زود باش.اونجا چند نفرن منتظر منن" هری گفت ولویی اون کیسه رو پایین گذاشت و به دنبال هری داخل سالن اصلی رفت.

وقتی به داخل سالن رسیدن، متوقف شدن. اون پسر_هری_ جمعیت رو بررسی کرد تا وقتی که نگاهش روی همون پسر عضله ای که قبلا باهاش بود، ثابت موند.

اون پسر کنار یه میز ایستاده بود و داشت با مرد مسن تری که روی صندلی نشسته و اطرافش پر از دختربود، صحبت میکرد. اون مرد بالاخره بهش نگاه کرد و با انگشتش به هری اشاره کرد که به سمتش بره و همون لحظه چهره ی هری تیر و تار شد "لعنتی"

لویی نگاه خیره ی هری رو دنبال کرد " اون پدرته؟"

هری با خنده غرید" اون شبیه منه؟"

"اممم نه..." اون یه خورده پیر به نظر میرسید اما لویی به هرحال سوالش رو پرسید"اون دوست پسرته؟"

"آه نه!اون رئیسمه!" هری گفت و شوک رو توی چشم های لویی دید و چشم هاش رو چرخوند.

"ببین!" هری گفت و چرخید و موهای فرش رو بالا برد تا اون بارکد تتو شده پشت گردنش رو به لویی نشون بده . دوباره چرخید و روبروی لویی قرار گرفت و شروع به باز کردن دکمه های بالای پیرهنش کرد. دست هاش رو به دو طرف پیرهنش برد و اونو از هم باز کرد اونقدر که یه گردنبد صلیب به نمایش گذاشته شد .....و یه جفت بزرگ پرستو که روی سینش تتو شده بود " من از قفس پرنده ام "

Birds in Gilded Cages(larry)(persian)Where stories live. Discover now