▪8▪

1.2K 234 96
                                    

نگاه خیرش رو به نامجون داد...نامجون خیلی عادی به چشماش خیره شد

_رسم اینجا میگه که...ما باید امشب باهم رابطه داشته باشیم...

انتظار چه ریکشنی از جین دارید؟ نمیتونست هیچ ریکشنی نشون بده...بدنش خشک شده بود و فقط بهش خیره شده بود...لباش رو از هم باز کرد تا چیزی بگه ولی بازم چیزی نتونست بگه...

_و خب ما نمیتونیم رسم رو زیر پا بزاریم...

نه میتوست مخالف کنه و نه میتونست فرار کنه!چشماش رو بست باید با شرایط سخت زندگی کنار میومد...ولی این زندگی داشت بیش از حد بهش سخت میگرفت پلکاش رو فشار داد تا از ریزش اشکهای بلورینش جلوگیری کنه نباید جلوی نامجون ضعیف باشه باید قبول میکرد...چاره ای نداشت! براش مهم نبود بیرون از قصر به اسم زیرخوابه ی پادشاه صداش میکنن یا هر لقب دیگه ای اون باید از این مخمسه فقط بیرون میرفت مهم این بود...با صدای خیلی اروم زمزمه کرد

+چره ای...ندارم!

لبخند بی جونی روی لبهای نامجون نشست.... سمت جین رفت و به سمت تخت برتش...

روش خیمه زد و خیلی اروم شروع به بوسیدنش کرد و لبهاشو میلیسید

نامجون بی هدف دستاش رو روی بدن جین به گردش دراورده بود و تمام نقاط بدنش رو کشف میکرد...

دستش رو روی بند هانبوک جین نگه داشت، بوسه رو قطع کرد و بند هانبوک جین رو دراورد و از تنش بیرون کشید
جین از روی خجالت چشماش رو بست و لبهاش رو گاز گرفت...

حالا بدن خوش تراش جین رو به روش بود ، سرش رو خم  کرد و سمت گردن جین رفت...لبهاش روی گردن جین میرقصیدن و مارک های پر رنگی از خود به جا میزاشتن
پایین تر رفت و روی نیپل های جین ایستاد ، زبونش رو روش کشید که صدای نازک ناله های جین گوشاش رو پر کرد،جین  لباش رو به داخل دهنش هدایت داد تا از ناله کرنش جلوگیری کنه اما با حس دستهای جون روی پایین تنش ناله ی بلندی سر داد و کمی تکون خورد

+ اههه

نامجون کمی عضو جین رو پمپ کرد و بعد دست نگه داشت و مشغول دراوردن هانبوک خودش شد و به طرفی پرتش کرد

دوباره روی جین خیمه زد و این دفعه مقصدش رو سمت لبهای جین قرار داد،محکم میبوسید و گاز میگرفت

جین رو روی دستاش به شکم خوابوند و دستاش رو از گردن تا پایین تنه جین اروم حرکت داد...صبر جین دیگه قد نمیداد ولی غرورشم اجازه اینکه چیزی به نامجون بگه رو نمیداد ، توی همین فکر بود که با حس زبون نامجون دقیقا روی وردیش هیس بلندی کشید

+اه..اوممم

تکون های شدیدی میخورد و غرق در لذت بود ، با اینکه زوری بود و هرکس دیگه ای جای جین بود الان درحال زجه زدن بود ولی جین نمیتونست منکر لذتی که به خودش و بدنش وارد میشه بشه

I'm not girl🌈Where stories live. Discover now