/ Turret /
[ زردِ عزیزم؛
باید اعتراف کنم که بیاندازه از اینکه تهیونگ اون سیگارها رو برداشت خوشحالم!
حالا سیگار، بهانهی دیگهای برایِ ملاقاتهایِ مخفیانهی ما شده، و تبدیل به رازِ دیگهای تنها بینِ من و اون شده!
مثلِ کُ کُ.اون اصرار کرد که حتی دوستهاش هم از این راز مطلع نشن، و این باعث شد به این فکر کنم که شاید...شاید بتونم روزی تبدیل به بهترین دوستِ تهیونگ بشم!
این بیش از حَد رویایی و زیبا بود.امروز، ما تا بالایِ یکی از برجکهایِ قلعه باهم مسابقه دادیم، و وقتی که به بالایِ برج رسیدیم بخاطرِ نداشتنِ فندک سیگارهامون رو با مشعل روشن کردیم! و قسم میخورم تا مدتِ زیادی داشتیم باهم میخندیدیم!
زردِ عزیزم؛
تهیونگ وقتی سیگار میکشه به آسمون خیره میشه، سیگار رو معمولا بینِ انگشتِ وسط و اشارهـش نگه میداره ولی گاهی از انگشتِ شَستـش هم استفاده میکنه.
وقتی دودِ سیگار رو از بینِ لبهاش بیرون میده به نظر خیلی راحت میرسه و معمولا سعی میکنه موقعی سیگار کشیدن ژست بگیره!و بعد من میفهمم که مدتها بهش خیره شدم و سعی میکنم از حرکاتش تقلید کنم!
زردِ عزیزم، برایِ نگه داشتنِ تهیونگ باید چیکار کنم؟
فقط باید مثلِ یک مترسک کنارش باشم، یا باید مثلِ یک سرباز پشتِ سرش باشم و ازش محافظت کنم؟منی که چیزی از دوستی نمیدونه، چطور باید برایِ نگه داشتن و دوستی با کسی تلاش کنه؟ ]
″جونگکوک″
″بیست و هشتمِ اکتبرِ دو هزار و نوزده″/ Turret /
(اسم)
معنی؛ در لاتین به معنایِ بُرجک[نیلی]
![](https://img.wattpad.com/cover/282649015-288-k693146.jpg)
YOU ARE READING
「𝐓𝐇𝐄 𝐓𝐈𝐌𝐄: 𝐋𝐨𝐬𝐢𝐧𝐠 𝐘𝐨𝐮 𝗜𝗜 𝐕𝐤𝐨𝐨𝐤」
Fanfiction「 زمآن: از دست دادنِ تو 」 「 فصل دوم 」 「 کامل شده 」 ᯈ𝐀𝐛𝐨𝐮𝐭 𝐓𝐇𝐄 𝐓𝐈𝐌𝐄 𝐬𝐞𝐚𝐬𝐨𝐧 𝐭𝐰𝐨: زمان، وسیلهای برایِ انتقام از من بود و من مثل انتقامِ بیرحمیِ زمان بودم. در واقع؛ بیرحم ترین انتقامِ زمان، من بودم! من اشباع شدهترین آدمی بودم ک...