صدای در اتاق و پشت اون کلمه های نامعلومی که از طرف دیگه شنیده میشد باعث شد جونگ کوک عصبی از بهم خوردن خواب و اسایشش، بالشت کنارش رو برداره و به جایی نزدیک در بکوبه.- هر کی که هستی بهتره گورتو گم کنی تا خونت برام حلال نشده، بِچ وقت نشناس!
بازدم عمیقشو بیرون فرستاد و دوباره روی بالشت نرمش فرود اومد. زبونشو روی لبهاش کشید و همونطور که سعی میکرد خشکی و سوزش گلوش بخاطر فریاد چند دقیقه قبلش رو نادیده بگیره پلکهاش رو دوباره بهم رسوند.
همه چیز خوب بود تا وقتی که بالشتِ به اصطلاح نرمش تصمیم به حرکت گرفت و ثانیه ای بعد گرمای پتو به بازو هاش رخنه کرد. حتی دلش نمیخواست پلکهاش رو باز کنه.
نکنه دیشب مست کرده بوده و به یکی تجاوز کرده؟
یا
اصلا نکنه دیشب خودش کسی بوده که..؟- وات د فاک ! ولی من درد ندارم بنظرت همون اولیه منطقی تر نیست؟
رو به صدای مغزش بلند یاداور شد که خنده ی اروم کسی تو گوشش پیچید.
نکنه یه پیرمرد سادیسمیه؟
ولی کوکی منطقی فکر کن یه پیرمرد سادیسمی نمیزاره تو بکنیش..
شایدم بزاره؟! پسر که کاملا داخل جونگ شوک فرو رفته بود با تکون های فرد زیرش به خودش اومد اما قبل ازینکه بتونه قربانیش رو شناسایی کنه دستی روی چشمهاش قرار گرفت و از پشت روی شخص زیرش دراز کشید. چنگی به دستی که دور شکمش پیچیده شده بود زد که نفسهای کنار گوشش اون رو هوشیار کرد و باعث شد دست از تقلا بکشه.سعی کرد بهترین سخنرانی بعد از رابطه ی وان نایتی که میشناسه رو پشت هم ردیف کنه:
- ببین من میدونم الان احساساتت ممکنه صدمه ببینه ولی از اونجایی که من خیلی جنتلمنم مسئولیت کارمو به عهده میگیرم، باشه؟ پس نگران چیزی نباش..یعنی در واقع..چجور بگم. عاهاا،ببین من تازه هفته بعد هیجده سالم میشه و زیر سن قانونیم! مسلمن خودتم به قیافه ی هیونگ خر کنم مُشرف شدی، مگه نه؟ بنابراین اگه نمیخوای در سطح جامعه یه پدوفیلی شناخته بشی که با بچه ی زیر سن قانونی رابطه داشته لطفا بیا به وان نایت اکتفا کنیم باشه؟ خوبه دیگه حالا بزار برم..افرین بیبی
با اینکه میدونست لبخندش تو دید فرد نیست اما یکی از احمقانه تریناش رو هدیه داد و با ریتم روی دست ناشناس ریتم گرفت تا نشون بده منتظره ولش کنه.
وقتی چیزی جز نفسهای نامنظم حس نکرد لب گزید و با روشن شدن چراغی داخل مغزش لبخند شیطانی ای زد.- راستش میدونی من یه جفت دارم که خیلی چیزه..یعنی اون چیز نه ها!! چیزه خودمون..نه اون ن... اصلا بیخیالش منظورم اینه اگه بفهمه دو تامون رسما بفاک رفتیم. تو که اینو نمیخوای مگه نه؟ من هنوز خیلی جوونم ..قول میدم دیگه کار بد نکنم .
YOU ARE READING
𝑳𝒊𝒈𝒉𝒕 𝒊𝒏 𝒕𝒉𝒆 𝒅𝒂𝒓𝒌𝒏𝒆𝒔𝒔
Werewolfتهیونگ یه الفاست که اعتقادی به عشق نداره،اون به خوشگذرونی هاش ادامه میده با وجود اینکه جفتش رو پیدا کرده... کارما بازی بدی رو با امگای ما شروع کرده بود! ༺┈──-----──┈༻ کاپل اصلی: تهکوک کاپل های فرعی: یونمین،نامجین،هوکی ژانر: امگاورس،ومپایر "اسمات ند...