P18.euphoria

1.3K 138 36
                                    

گرمای گونه‌ هاش نشئت‌ گرفته از گرمای دست های حلقه شده ی مرد کنارش بدور دستش بود ، داخل پیاده رو بی هیچ هدفی قدم می زدن درحالی که برای ثانیه ی دست های نرم‌ و سفیدش از دست های استخونی‌ و گرم‌ مرد بیرون نیومده بود .

چی باید صداش می کرد ؟ دوست پسر ؟ پارتنر‌ ؟
عشقش؟
نه هنوز برای معشوق‌ دونستنش‌ زود بود ، باید مراقب قلبش باشه که دزدیده‌ نشه اگه اون دوستش‌ نداشته باشه چی؟

لب های صورتیش‌ برچیده شد و غر زد : خسته شدم

کوک ایستاد و متعجب به پسر کنارش نگاه کرد و کمی دستش رو فشرد تا توجه ش رو جلب کنه: دوست داری بریم کافه یا پارک یا ... شهر بازی؟

از این همه کلیشه‌ ای بودن مرد چرخی به چشم هاش داد ، دلش می خواست چیز های ریسک پذیر تری رو امتحان کنه ، پس با چشم‌‌ های که از ذوق می درخشید گفت : بریم گیم‌ نت؟

واو جئون‌ جونگ کوک چه جوری‌ می تونست خودش رو راضی کنه به اون دوتا گوی براق نه بگه؟ اون بچه زیادی واسه قلبش خطرناک بود ، چه وقتی ذوق می کرد ، چه وقتی که ناراحت یا عصبی بود

به خودت بیا جئون ، همین الان ، اینجا ، کنارت ، یه شخصی ایستاده که به علاقه و توجهت نیاز داره تا امیدی بشی براش واسه قوی موندن اونم با شرایط و روحیه پژمرده‌ای‌ که داره .
محض رضای‌ خدا تا کی می خوای فقط به پول در اوردن‌ و کار کردن فکر‌ کنی؟ یکمم‌ برای کسی مفید باش منهی‌ پول‌ هایی که براشون‌ خرج می کنی .
می تونی نجاتش‌ بدی پس انجامش بده .
ولی .....
مراقب قلبت باش
و اگه قرار عاشقش شی
مراقب هردوشون‌ باش

___________________________________________

واو‌ باورش نمی شد الان‌ روی مبل خونه نشسته‌ و نزدیکه‌ یک ساعت منتظره‌ تا ددیش یه لباس برای بیرون‌ رفتن انتخاب‌ کنه ، چندمین‌ بار بود که لباسش رو عوض می کرد؟

: بریم من امادم

و وقتی برگشت چیزی رو دید که انتظارش رو نداشت ، کوک یه لباس جذب مشکی به همراه کراوات پوشیده بود‌ و پالتوی‌ شیک و گرون قیمتی روی دوش هاش انداخته به علاوه‌ ساعتی که برق طلای به کار رفته توش رو می تونستی از چند متری ببینی فقط یه پیپ‌ و کلی دود اطرافش کم داشت تا با اون چشم های خمارش شبیه رئیس های گنگ‌ مافیا بشه

نمی دونست واسه جذابیت ش ذوق کنه یا از دستش سرش رو بکوبونه‌ به دیوار

چشم‌های بیرون زده از حرصش باعث می شد کوک فکر کنه دیگه موندن‌ جایز‌ نیست

: لباساتو درار

همین حرف کافی بود تا لبخند مفتخر‌ و پر‌ غرور‌ کوک‌ از انتخاب‌ اشراف مابانش‌ روی لبش‌ بماسه‌ و صورتش تبدیل به یک تنبل‌ چشم‌ درشت درحال خوردن بشه :هن؟

I found a daddy just for myself ( kookv version )Where stories live. Discover now