Story 1''''

1.2K 125 78
                                    

چی میگی جیمین، الو

با قطع شدن گوشی اونو با کلافگی توی جیبش برگردوند و تصمیم گرفت بره که با صدای جین سرجاش موند

تهیونگ
چه اتفاقی برات افتاده ها ؟
چخبره!؟

توجهی نکرد و اینبار جین با صدای بلند تری گفت

چرا قبلا از اینکه آبروی خانواده رو به گه بکشی یکم فکر نکردی

حرف بزن
از قبل همه چیو میدونستی؟

اینبار نامجون به جای همسر عصبیش به حرف اومد

چی؟

همه چیو درباره جونگکوک میدونستی؟

بنال

بار دیگه جین با فریاد گفت

واقعا میدونستی؟


با دیدن سکوت تهیونگ پوزخندی زد

پس میدونستی

و همینطور با بی شرمیه تمام باهاش میگشتی

تقصیر تهیونگ چیه جین
اون هرزه اغفالش کرده

دهنتو ببنددددد

با صدای داد تهیونگ با بهت بهش نگاه کردن

تو به چه جراتی با نامجون اینطوری حرف میزنی

بار آخرت باشه در مورد کوک اینطوری حرف میزنین

تهیونگ

با صدای جیمین لحظه ای دست از جر و بحث برداشتن

چرا اینجایی؟

جین با عصبانیت پرسید

راستش
مربی به تهیونگ زنگ زده
چرا گوشیت خاموشه ته

و سعی کرد دور از چشم اون دو نفر به تهیونگ اشاره بزنه که کارش داره

تو هیچ جا نمیری

جین با گرفتن انگشت اشاره اش به سمت ته پسر رو تهدید کرد

بدون توجه به چیزی که شنیده بود
جلوتر از جیمین حرکت کرد و پسر هم بلافاصله پشتش به راه افتاد
و توجهی به داد و فریاد برادرش نکرد

از حیاط خونه بیرون رفتن و سوار ماشین شدن

میخوای چیزی بگی؟
چرا گفتی سریع بیام باشگاه
چی شده

به محض اینکه سوار ماشین شد شروع به سوال پیچ کردن جیمین کرد

راستش، چجوری بگم
گند خورد به باشگاه
جونگکوک....

اون سر کلاسش بود
تازه میخواست شروع کنه ولی برادرت سر رسید و گند زد به همه چیز
هنوزم وقتی یاد قیافه جونگکوک میفتم دوست دارم زار بزنم

چیشده لعنتی اون جین احمق چیکار کرده جون بکن دیگه

با عصبانیت سر جیمین فریاد کشید و در حالیکه پسر پشت فرمون نشسته بود چنتا مشت
روونه بازوش کرد

Stories Of VkookWhere stories live. Discover now