🇧 🇦 🇨 🇰  🇭 🇴 🇲 🇪 

222 20 2
                                    

𖦹-----------------------------𖦹

در آب های عمیق اقیانوس...
شاید چیزایی باشه که تو حتی در خواب هم ندیده باشی!
یه پری دریایی!با دم آبی و موهای طلایی در عمیق ترین نقطه دریا، کی باورش میشد!
ولی اون واقعی بود...
آرورا: هی مُرو کجا موندی پس؟! بیا دیگه... مهمونی امروزه ها، اگر دیر کنیم پدرم منو میکشه!
لیبنگ مُرو: دارم میام آرورا! خوب آروم تر شنا کن بهت برسم...
آرورا زیبا ترین دختر پری دریایی اقیانوس بود^^
مو های طلایی آرورا در انعکاس نور، خود نمایی میکرد و پولک های دم او به زیباییه یک انگشتر الماس، او را زیبا تر از آن چه که بود میکرد.
دو دختر با شادمانی تمام در زیر آب های سرد اقیانوس به سمت قصر شنا میکردند.
آرورا: آه بالاخره رسیدیم! پدر جون!!
اُن لی: دخترم‌... آرورا!
و آرورا به سمت پدرش یعنی پادشاه دریا شنا کرد و او را در آغوش گرفت...
آرورا: آه پدر جون دلم برات خیلی تنگ شده بود^^
لی: ولی تو فقط چند روز به آب های آزاد رفته بودی دخترم:)
آرورا: میدونم پدر... ولی همون چند روز، یک دنیا برام گذشت!!
و دوباره پدرِ خود را در آغوش گرفت.
مُرو به سمت آنها شنا کرد و گفت: سلام پادشاه اُن لی. من لیبنگ مُرو هستم دختر پادشاه آراستر از قبلیه آرار=)
پادشاه جلو تر آمد و گفت: دخترم... تو رو به خاطر دارم، پدرتم همینطور، پس چرا اینجا هستید، بیاید داخل... راهنمایشون کنید!
سرباز ها: چشم قربان.

𖦹-------------------------------𖦹
اینم از پارت اول♡
ووت و کامنت فراموش نشه:)

Iᴍ Aɴ Oᴄᴇᴀɴ˖ ࣪ ⋆🧜🏼‍♀️Where stories live. Discover now