part 29

1.8K 240 116
                                    

(ادامه ی فلش بک )




جیهوپ : جیها چرا نیم ساعته اخمات توهمه
کوک : نونا چیزیش هست
نامجون : جیها نونا ممکنه که باهامون رو راست باشی و بگی چه خبره!

جیها آهی کشید و دوباره به جیمین نگاه کرد با معایناتی که کرده بود و چیزایی که اعضا درباره حالش تو این چند روز گفتن فکرش رو کاملا درگیر کرده بود
دو حالت داشت یا سرطان یا بیماری هایی مثل اون بود
ولی تا وقتی که جواب آزمایش نیاد نمی تونست جواب قطعی بده
فقط قرار بود نمونه خونش رو برای بیماری های مختلف آزمایش بشه ولی با چیزایی که شنید به دستیارش که خون رو برده بود پیام فرستاد تا درباره چیزی که حدث میزد هم آزمایش انجام شه ولی کسی در این باره چیزی ندونه
شاید یه حدث مزخرف باشه پس نباید زیاد شلوغش کنه

نگاهش رو از جیمین گرفت

جیها: پسرا فعلا نمی تونم چیزی بگم باید جواب آزمایش به دستم برسه بعد میگم

با صدای زنگ در نفسی آسوده کشید
جیها : اومد خودم باز میکنم

با سریع ترین حالت ممکن خودش رو به در رسوند و بازش کرد
سریع برگه های آزمایش رو گرفت شروع کرد به خوندن
جیها : جوابش کو
لینو: آخرین برگه

خواست برگه رو بخونه که لینو دستش روی برگه گذاشت که توجه جیها بهش جلب شد

لینو : سرطان نبود یه چیز بد تره
گیج بهش نگاه کرد
جیها : بدتر از سرطان چی میتونه باشه
لینو : آزمایشش منفی شد اما بعضی از درصد ها به طور غیر عادی مثبت بودن این ها بیش از حد عجیب بود برای همین به یه چیز دیگه مشکوک شدم پس یه آزمایش دیگه هم انجام دادم ولی متاسفانه اون مثبت بود

اخمی کرد و دست لینو رو پس زد
وقتی برگه آزمایش رو کامل چک کرد ترسیده به لینو نگاه کرد تو یه لحظه حس کرد امکان داره همون جا پس بیفته لینو دست جیها رو گرفت آروم لب زد

جیها : نه نه نه امکان نداره این اتفاق بیفته مگه فیلم مافیایی آخه چه طور ممکنه آح خدا
لینو : جیها آروم باش ببین باید قضیه رو به بقیه بگیم و جیمین رو ببریم بیمارستان پس اول باید ما آرامشمون رو حفظ کنیم باشه ،جیها فهمیدی؟!

سری برای لینو سری تکون داد با کشیدن چند نفس عمیق باهم وارد سالن شدن و روی کاناپه نشستن

جیهوپ: خوووب چی شد
جیها: بچه ها باید یه چیزی بهتون بگم ولی خواهش می کنم آرامشتون رو حفظ کنید باشه یعنی آح خدای من نمی دونم چه طوری بهتون بگم
نامجون: نونا لطفا فقط بگو چی شده
جیها : جیمین... آح لعنتی ...اون مسموم شده
اعضا: چی!!!!
جین: مسموم ، یعنی باعث این حالش مسمومیت غدایی بوده
جیها چشماش رو بستُ سرش رو به معنی نه تکون داد چی جوری توضیح بده آخه
جیها: نه مسمومیت غذایی نیست... جیمین رو از عمد مسموم کردن به قصد آسیب زدن
نامجون : چ...چی منظورت چیه؟! یعنی ز...زهر دااااااااادن
یونگی: چه جوری ممکنه آخه آخه امکان نداره خدای من
جیها: درسته ، احتمالا آروم آروم بهش خوروندن و این حالش به خاطر اونه
جین: مزخرفه این چرته و پرت هارو تموم کن جیها شی
جیهوپ: میدونی اصلا جوک خوبی نیست جیها متوجهی چی داری میگی هااااان
جیها : شوخی نیست ، متوجه‌ وخامت و جدیت قضیه نیستین ؟!!مگه خولم در مورد همچین چیزی دروغ بگم

عشق پنهانWhere stories live. Discover now