Part11
نگاهش رو با بیحسی اطرافش میچرخوند و به دیوارهای سبز رنگ اتاقی که توش نشسته بود، زل زد.
اتاقی تقریباً بزرگ، با دیزاین سبز و کرمی که فضای آرامش بخشی رو بهش القا میکرد.پنجرههای طاقچهداری که روبهروشون پر از گلدونهای مختلف بود.
نور خورشید از بین رگههای بزرگ و کوچیکشون روی سطح پارکت کرمی رنگ میافتاد.
مبل و میز قهوهای تیره که تنها تیرگی بین روشنایی اتاق بود و به شکل عجیبی با آرومی فضا اتاق همخونی داشت.
بدون عوض کردن لباسهای بیمارستانش، روی اون تک مبل راحتی نزدیک پنجره نشسته و بیهیچ حرفی به روبهروش زل زده بود.
لباسی سفید رنگ، صورتی که کمی لاغر شده و چشمهایی که زیرشون از فرط گریه گود افتاده بود، بیروحتر از هروقت دیگهای به نظر میرسید.
حدوداً یک هفته بود که بخاطر حال بد و ضعف جسمانیش بهش اجازه مرخصی نمیدادند و مجبور بود بین دیوارهای آبی کم رنگ و بوی منزجر کنندهی ضدعفونی کنندههای بیمارستان، مبحوس بشه.
در نهایت بعد از یک هفته، جلسهاش پیش روانشناس مخصوصی که سوکجین شخصاً ازش خواهش کرده تا برای معالجه جیمین بهشون نوبت بده، فرا رسیده بود.
دیروز از بین فریادهای جین توی بیمارستان متوجه شد بعد از گذروندن جلسات مشاوره با ۵ روانپزشک بیمارستان، همشون یک چیز میگفتند. "بهتره که توی بیمارستان مخصوص بستری بشه"
سوکجین کسی نبود که این حقیقت تلخ رو برای دوست عزیزش بپذیره، در واقع نه میخواست قبول کنه و نه اجازه میداد که به زور توی مغزش فروش کنند.
به ذهنش هم خطور نمیکرد که یکی از اعضای خانوادهاش رو ازش بگیرند و توی اون بیمارستان لعنتی بین دیوونهها بستریش کنند، البته بهتر بود میگفت تنها عضو خانوادهاش.
جیمین دیوونه شده بود؟
فقط با دیدن جنازهی پسر؟صدرصد دیدن بدن بیجون کسی که مدت طولانی به عنوان معشوقهات باهاش زندگی و روحت رو بین دستهاش رها کردی، میتونه سختترین چیز ممکن باشه.
اما چیزی که توجه تمام اون دکترها رو جلب میکرد، تعریف جیمین از ناشناسی بود که لحظهای رهاش نمیکرد، حتی با وجود اینکه پسر گاهی ممنوع الملاقات بود؛ اما باز هم غریبه روی همون مبل کنج اتاق بیمارستان مینشست و با لبخند خستهای بهش زل میزد، حتی هیچ آزاری هم بهش نمیرسوند.
اکثر بیمارهایی که پزشکان داشتند، از دنبال شدنشون توسط فردی ناشناس آزار میدیدند و میترسیدند، حتی اگه یکی از عزیزانشون باشه.
YOU ARE READING
White heart / Namjin version
Fanfiction{فول شده} Name: White Heart / Namjin version🤍 Genres: Romance, Angst, Criminal, Fantasy, Smut, BDSM Couples: Namjin, Hopmin By: #Nia قلب ابلیس زخم خورده بود؛ از سمت معشوقی که فکر میکرد بین تمام سیاهیهای زندگیش عاشقش شده. پس هر کسی که باعث این زخ...