Part17
با ظرافت قسمت سر رو که باز کرده بود، دوباره بخیه زد و سعی کرد جنازهی سنگین شده رو که روی شکم درازش کرده روی کمرش بخوابونه.
برای اینکه بفهمه آیا قبل از مرگ ضربهای به قسمت پاره شدهی سر و گردن خورده یا نه، نیاز به کالبد شکافی داشت.
مقتول جدید قسمتی از سر و گردنش با پرچینهای باغچهاش پاره شده و استخوان کتف و جمجمهاش شکسته بود.
با خستگی که تمام تن کوفتهاش رو احاطه کرده بود، صاف ایستاد و به صدای شکستن قلنج کمرش گوش داد.
در طول پرونده کاریش هیچوقت هر روز مجبور به دیدن مردم مرده نبود. گاهی حتی میشد برای یک ماه هم بیکار بود و نیازی به کالبد شکافی نداشتند؛ اما این دوماه اخیر و این پروندهی قتل زنجیرهای، کاری باهاش کرده بود که هیچ قاتل و خلافکاری نکرده بود.
مجبور بود هر روز بوی خون رو استشمام و دستش رو وارد بدن مردهها بکنه. این کارش بود و هیچوقت هم باهاش مشکل نداشت، اما اینکه هر روز بوی خامی و فلزی خون و حس سردی مرده رو تجربه بکنی، واقعاً زنندست.
دستکشهای لاتکس سفید رنگ و ماسکش رو درآورد و داخل آشغالی فلزی کنار تخت انداخت. بوی اون مایع قرمز رنگ باعث سردردش شده بود و نمیدونست چطور باید درمانش بکنه.
از سمتی صحنههایی که هر روز تحمل میکرد و از سمت دیگه فکر و خیال اتفاقهایی که این مدت افتاده بود.
دلش میخواست در اولین فرصت به جیمین سر بزنه، اما دقایقش با بدبیاری و کار پر شده بودند و اجازه انتخاب اینکه برای چه چیزی صرفشون بکنه رو بهش نمیدادند.
توی فکر و خیالش غرق شده بود که با باز شدن ناگهانی در و هجوم مردی به سمتش، چشمهای کشیدهاش گرد شد.
مردی با چشمهای قرمز و مژههای خیس، صورت رنگ پریده و صدایی که از شدت گریه و خشم میلرزید.
دنیل نمیدونست برای چی یقهاش بین دستهای این مرد گرفته شده و با شدت تکون میخوره، توی ذهنش دنبال دلیل منطقی بود که با صدای فریاد غریبه، تنش لرزید.
مرد سرش فریاد میکشید و انگار از تک تک امواج صداش غم، عصبانیت، بیچارگی و تنهایی میبارید.
انگار تنش التماس میکرد تا انقدر فریاد بکشه که این احساسات مزخرف از قلب و مغزش بیرون برن، شاید اونموقع بتونه راحتتر زندگی بکنه.
"به چه حقی به تنش دست زدی، هان؟ به چه حقی اون تیغهای لعنت شدهات رو توی تنش فرو و پوست سفید و زیباش رو خراش دادی؟ حقت هست الان با همونها تک تک انگشتهات رو پاره کنم تا رگ و پیت رو بکشم بیرون؟"
مرد همونطور که فریاد میزد به پهنای صورت اشک میریخت. دنیل متوجه شد که یکی از همراهان همین زنیه که چند دقیقه پیش کار کالبد شکافیش رو تموم کرده؛ اما متوجه نمیشد چطور امکان داره یک آدم عادی تا پزشکی قانونی داخل اداره نفوذ بکنه.
YOU ARE READING
White heart / Namjin version
Fanfiction{فول شده} Name: White Heart / Namjin version🤍 Genres: Romance, Angst, Criminal, Fantasy, Smut, BDSM Couples: Namjin, Hopmin By: #Nia قلب ابلیس زخم خورده بود؛ از سمت معشوقی که فکر میکرد بین تمام سیاهیهای زندگیش عاشقش شده. پس هر کسی که باعث این زخ...