𝖢𝗁𝟣𝟪 - 𝖭𝖾𝖼𝗄𝗅𝖺𝖼𝖾𝗌

47 15 0
                                    

بعضی وقتا آدمای خوب، انتخاب بدی میکنن. این به این معنی نیست که اونا آدمای بدین، معنیش اینه که اونا آدمن.
🎬 Tokyo ghoul

- سئول ژوئن سال ۲۰۲۰

با شنیدن صدای زنگ در بدون اتلاف وقت از جاش بلند شد و به سرعت به سمت در حرکت کرد. حتماً کای بود چون اونها برای اون شب توی خونه بکهیون قرار داشتن... هرچند حدسش با دیدن شخص پشت در اشتباه از آب درومد.

_ چا.. چانیولا؟

_ بکهیونی...

بکهیون نگاهش رو پایین انداخت و مشغول جویدن لبش شد. انتظار دیدن چانیول رو نداشت. حالا باید چیکار میکرد..؟ نباید کسی از اداره پلیس متوجه همکاری بین بکهیون و کای برای این پرونده میشد.

اما چانیول فارغ از همه‌ی افکار توی ذهن بکهیون به این فکر میکرد که کارآگاه همیشه جدی اداره پلیس، با لباس های راحتی و ساده‌اش چقدر با همیشه متفاوت به نظر میرسه!

_ نمیخوای بهم اجازه بدی بیام تو؟

بعد از چند دقیقه مکث چانیول زیرلب زمزمه کرد و باعث شد تا نگاه خجالت زده بکهیون روی صورتش بشینه.
چهره جدی بکهیون که همیشه با اخم سردی مزین شده بود حالا حاله ای از خجالت به خودش گرفته بود و باعث شده بود کارآگاه بیون جلوی چشم چانیول جلوه کیوتی پیدا کنه.

بکهیون با صدایی که بخاطر خجالت به لرزش افتاده بود از پزشک کالبد شکاف اداره دعوت کرد تا بیاد داخل.

_ متأسفم... متأسفم یه لحظه.. بیا تو.

با ورود چانیول به خونه نقلی و جمع و جور بکهیون، سگ کوچیک کارآگاه، مونگریونگ به سمت چانیول دوید و پنجه‌هاش رو به شلوارش کشید. زبونش رو درآورد و برای چانیول پارس کرد.

_ مسیح... مونگریونگ انقدر چانیولا رو اذیت نکن!

اما چانیول بدون توجه به صدای عصبانی بکهیون خندید و سگ قهوه ای رنگ رو توی بغلش کشید.

_ بکهیونی انقدر سرش داد نزن! نگاش کن..چقدر بزرگ شده... فکر میکردم پیش مادرت گذاشتیش بمونه!

بکهیون چشم‌هاش رو چرخوند. برای پارک چانیول فرق نمیکرد اون سگ، حیوون خونگی خودش باشه یا حیوون خونگی دوستش..‌ حتی اگه یه سگ ولگرد هم بود چانیول با خوشحالی براش غذا میخرید و بهش غذا میداد.

بکهیون همیشه سعی میکرد در برابر پزشک پارک مثل خودش سرد و خشک رفتار کنه. هرچند وقتی خودشون دوتا بودن، کار سختی بود و در نهایت به همون بیون بکهیون و پارک چانیول دوران دبیرستان تبدیل میشدن.

_ مادرم باید می‌رفت به چند نفر از دوستاش توی بوسان سر بزنه. برای همین یه مدت پیش خودمه... هرچند... بزرگ؟ خیلی وزن اضافه کرده!

𝖲𝗆𝗂𝗅𝖾 𝗈𝖿 𝗍𝗁𝖾 𝖽𝖾𝖺𝖽 | 𝖪𝖺𝗂𝗁𝗎𝗇Where stories live. Discover now