𝖢𝗁𝟤𝟤 - 𝖳𝗁𝖾 𝖾𝗒𝖾𝗌 𝗈𝖿 𝖺 𝗄𝗂𝗅𝗅𝖾𝗋

43 12 0
                                    

بدترین احساس زمانیه که چیزی درونت میشکنه و باید طوری رفتار کنی که انگار برات مهم نیست.

- سئول سپتامبر سال ۲۰۲۰

_ فقط گمشو اونور سونگمین! لازم نیست انقدر با اون مار زشت ور بری!

_ یا یا یااا ریوجین! حق نداری به جِیک بگی زشت! اون قشنگ ترین مار کوچولوییه که می‌تونه توی دنیا وجود داشته باشه! ضمناً... من ازت چند سال بزرگترم پس باهام درست صحبت کن!

ریوجین ادای سونگمین رو درآورد و لگدی به پای پسر که روی مبل راحتی ولو شده بود زد. سونگمین پاش رو جمع کرد و همون‌طور که صورتش رو توهم میکشید پاش رو مالید. اون دختر چقدر زور داشت که انقد محکم زده بود به پاش؟ خیلی درد میکرد.

به سمت آکواریوم گوشه اتاق رفت و مارش رو داخل آکواریوم قرار داد. بوسه نمایشی ای برای جیک فرستاد و به سمت جایی که ریوجین نشسته بود برگشت. لپتاپش رو روی پاهاش گذاشت و مشغول برقراری تماس شد. قرار بود اون روز بعد از ظهر با کریس تماس بگیرن و باهاش صحبت کنن.

_ سلام کریس! چطوری پسر!؟

_ سلام سونگمینی... اوضاع چطوره؟

_ همه چیز خوبه..

_ هومم خوبه... بقیه چطورن؟

_ اوناهم خوبن.

ریوجین بعد از مکث سونگمین گوشیش رو کنار گذاشت و با لبخند تلخی شروع به صحبت کرد.

_ جات اینجا خیلی خالیه کریس‌‌‌...

کریس سکوت کرد. ریوجین مثل همیشه بدون هیچ پسوندی اسمش رو صدا کرده بود! به هرحال این براش عادت شده بود. واقعیت این بود که اون هم دلش برای کسایی که مثل خانواده‌اش بودن، تنگ شده بود. آه بی صدایی کشید. تصمیم گرفت سوالی که بخاطرش بهشون زنگ زده رو بپرسه. لب‌هاش رو روهم کشید و با کمی مکث سوالش رو پرسید:

_ اون...

با شنیدن صدایی حرفش رو نیمه تموم گذاشت، سرش رو برگردوند و بعد از چند ثانیه دوباره به سمت دوربین لپ‌تاپ برگشت.

_ متاسفم بچه ها... اوضاع یکم بهم ریخته شده... بعداً تماس میگیرم.

بعد از این حرف، دستی توی هوا تکون داد و بدون اهمیت به بغضی که توی گلوش گیر کرده بود تماس رو یه پایان رسوند.

نباید اینکارو میکرد. نباید بذر کینه رو توی قلب جونیونگ می‌کاشت. تقصیر اون بود. در اصل به سونگمین و ریوجین زنگ زده بود تا باهاشون درمورد جونیونگ صحبت کنه اما بعد از دیدن نگاه پوچ اونها ترسیده بود. نگاه توی چشم‌های اون دونفر تغییر پیدا کرده بود. شبیه نگاه جونیونگ شده بود؛ زمانی که چو ایونسوک، پدر سونگمین که اون زمان هنوز اسمش رو عوض نکرده بود، رو به قتل رسوند.

𝖲𝗆𝗂𝗅𝖾 𝗈𝖿 𝗍𝗁𝖾 𝖽𝖾𝖺𝖽 | 𝖪𝖺𝗂𝗁𝗎𝗇Where stories live. Discover now