Part 1 : Post package

424 75 19
                                    

بریم که داشته باشیم پارت اول رو

لطفاً اگه خوشتون اومد ووت و کامنت بدید بدونم خوبه ادامه بدم
______________

ساعت 10:38 دقیقه روز بود و زوج دوست داشتینمون بعد از یک روز کاری در حال استراحت بودن

البته روی مبل!

اما این استراحت تا وقتی زنگ خونه به صدا در بیاد فقط ادامه داشت

پسر امگا که تو بغل جفتش مچاله شده بود با شنیدن صدای زنگ در پاشو به پای الفاش کشید و با صدای خواب‌آلود جفتشو صدا زد

جین: نامجونا...زنگ میزنن

خمیازه ای کشید و متوجه تکون خوردن جفتش شد

نامجون بی توجه به اینکه امگای تو بغلش چی میگه اهومی می‌کنه و پوزیشن بغل گرفتنشو روی مبل عوض کرد و رایحه جفتش رو وارد ریه اش کرد

امگا این بار با دستش به سینه آلفا میزنه و ادامه میده

جین: آلفا زنگ در رو از جا کند برو بازش کن

بعد از چند لحظه متوجه شد دیگه صدای زنگ نمیاد پس میتونست دوباره به خواب بره

البته یه مشکل دیگه ای وجود داشت ، اون دیگه خوابش نمی‌رفت و این یعنی الفاشم حق خوابیدن نداره

با هر زور و ضربی که شد از تو بغل جفتش بیرون اومد و روی شکمش نشست

جین : بیدار میشی یا بزنم عقیمت کنم

نامجون لبخندی ریزی زد و دستشو دور کمر امگای خوردنیش حلقه کرد و به طرف خودش خمش کرد با لحن از خود راضی به چشمای جفتش خیره شد و با آزاد کردن رایحه اش گفت
نامجون: مطمئنی عزیزم؟

امگا که عاشق خاک بارونی بود دودل شد کوتاه بیاد یا کوتاه نیاد الفاش همیشه میدوسنت چجوری باید ساکتش کنه

اما باید بهش نشون میداد رئیس خونه کیه، اون نمی‌خواست کم بیاره پس مشتشو بالا برد و دقیقا قبل از اینکه روی دم و دستگاه جفتش فرود بیاد نامجون پاهاش باز کرد و جا خالی داد

نامجون: خیلی خب فهمیدم مطمئنی میشه رحم کنی؟

جین: به شرط اینکه قبول کنی تو اشتباه کردی

نامجون: من اشتباهی نکردم عزیزم تو کردی تو باید قبولش کنی

امگا با حالت دراماتیکی متعجب نگاهش کرد

جین : الان من شدم این وسط مقصر؟

آلفا نیم خیز شد و دستشو دو طرف صورت جفتش گذاشت و با لبخندی گفت

نامجون: دقیقا گلم

جین بیشتر روی جفتش خم شد دستشو آروم روی یقه های نامجون گذاشت و با لحن اعتراضی گفت

جین: بس کن نامجون چقدر باهام بحث می‌کنی

نامجون : سوکجینا تقصیر خودته که گفتی بیا تو هال بخوابیم

Trillium [namjin]Where stories live. Discover now