part 10

1.3K 160 40
                                    

کنترل نگاهش که روی ترقوه‌ها و گردن قرمزشده‌ی تهیونگ نشینه و به پوست سفیدش خیره نشه، سخت‌ترین کاری بود که جونگکوک حس می‌کرد داره توی انجام دادنش شکست می‌خوره.
دست راستش دور کمر باریک مو نارنجی و دست چپش داشت می‌رفت تا چونه‌ی خوش‌تراشش رو به اسارت انگشت‌هاش دربیاره.
سر تهیونگ رو بالا کشید و مجبورش کرد متقابلاً بهش خیره بشه. کمی صورتِ خودش رو جلو برد و مطمئن شد نفس پرحرارتش روی پوست تهیونگ شروع به رقصیدن می‌کنه.
- چرا دیگه از خشن بودنم توی سکس صحبت نمی‌کنی، دوست‌پسرِ عزیزم؟

تهیونگ احساساتش رو گم کرده بود. انگار که با سطل آب یخ از خواب بیدارش کرده باشن، شوکه و مبهوت به‌نظر می‌رسید. درک درستی از اتفاقات اطراف نداشت و مغز هنگ‌کرده‌ش کمکی به اوضاعش نمی‌کرد.
آبروی نداشته‌ش رو با دست‌های خودش کشته بود و حالا داشت به جنازه‌ش خیره نگاه می‌کرد. چرا اون‌قدر حواس‌پرت بود که متوجه نشد جونگکوک از حمام بیرون اومده و پشت‌سرش ایستاده؟ اصلاً چرا اون کلمات وقیحانه رو به زبان آورده بود؟ چه فکری پیش خودش کرده بود که خیال می‌کرد رابطه‌داشتن یا نداشتنِ مرد مقابلش بهش ارتباطی داره؟ مگه اون دو رابطه‌ای غیر از رئیس و کارفرما داشتن؟ البته که نه! تهیونگ این رو خوب می‌دونست.

 چرا اون‌قدر حواس‌پرت بود که متوجه نشد جونگکوک از حمام بیرون اومده و پشت‌سرش ایستاده؟ اصلاً چرا اون کلمات وقیحانه رو به زبان آورده بود؟ چه فکری پیش خودش کرده بود که خیال می‌کرد رابطه‌داشتن یا نداشتنِ مرد مقابلش بهش ارتباطی داره؟ مگه اون دو رابطه‌ا...

Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.

Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.

Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.
𝗢𝗿𝗮𝗻𝗴𝗲 ᴷᵛ ᴬᵁWhere stories live. Discover now