خب اول از همه یکم توضیح بدم
ازین به بعد پارت های اکسترا بین پارت های اصلی گذاشته میشه که به ماجراهای قبل از زمان فعلی داستان می پردازن
اولیش دیدار نامجون و جینه که از لحاظ زمانی قدیمی ترینشونه
اکثریت اکسترا ها محوریت نامجین دارن و اگر درخواستی هم بخواین می زارمآپش خارج از برنامه عادی داستانه و بستگی به استقبال شما داره :)
اولین پارت به اسم ۱۷۸ رو در ادامه می خونید
______________
"واو..چه تولدی!"
جونمیون بلند گفت و نامجون رو دنبال خودش کشید
یه پنت هاوس بزرگو برای اون پسر گرفته بودن
صدای موزیک بلند همه جا می پیچید و بطری های مشروب انقدر راحت دست همه بود که جونمیون فکر کرد شاید آبه"حالا تولد کی هس؟"
"اسمش کیم سئوکجینه...ورودی امساله،همه دانشگاه براش جون میدن...خیلی هاته..."
نامجون پوزخندی زد و ابروهاشو بالا انداخت
یه لاشی دیگه
همه رو با چهره خوشگلش فریب می داد و بعد ازینکه پول و عشقشونو می گرفت...نفر بعد..."زیر کی بوده براش این تولدو گرفته"
به خاطر صدای آهنگ مجبور بود یکم داد بزنه
"اصلا اینجوری نیست نامجون...اتفاقا خیلیم خجالتیه...تا حالا نه با دخترا بوده نه پسرا"
این به نظر نامجون کاملا احمقانه میومد
چرا باید یه نفر که به هیچکی پا نمیده رو دوست داشته باشن
حالا هر چقدرم خوشگل..."اوناهاش..."
نامجون با بی میلی نگاهشو به سمت پسری کشید که وسط جمع وایساده بود و همه دورش کرده بودن
خب...جوابشو گرفت!از خجالت یا گرما یا هرچیز دیگه ای گونه هاش سرخ بود و همش سعی داشت خودشو به کناره بکشه
به نظر نمیومد خیلی در گفت و گو هم نقشی داشته باشه
فقط هر از چند گاهی می خندید یا لبخند میزد
DU LIEST GERADE
This is Kim Family
Fanfictionده سال از ازدواج کیم نامجون و کیم سئوکجین گذشته حالا اونا والدین پنج تا بچه قد و نیم قدن کیم یونگی هشت ساله به عنوان بزرگترین برادر به دنبالش کیم هوسئوک هفت ساله دومین هیونگ کیم جیمین و کیم تهیونگ چهار ساله دوقلوهای پر دردسر و در نهایت کیم جانگ کوک...