جیمین وارد اتاق هیونگا شد
همه جا ساکت بود و فقط صدای شر شر آب به گوش می رسید
فهمید یونگی حمومه و می دونست هوسئوکم طبقه پایینهاتاق اونا بر خلاف مال خودش و تهیونگ خیلی مرتب بود
هندزفری های روی میز چشمشو گرفت
یونگی عاشق گوش دادن به آهنگ بود
و جیمین ازونجایی که هیونگاشو از خفن ترین آدمای دنیا به حساب میاورد این کارم براش جذابیت داشتنزدیک میز رفت و برای اینکه دستش بهش برسه مجبور شد روی پنجه هاش وایسه
قد کوتاه جیمین یکم مشکل ساز بود
بدنشو کشید تا نوک انگشتاش هندزفری سیاه رو لمس کردنسیم درازو برداشت و بررسی کرد
می دونست باید اونا رو توی گوشش بزاره
اون سری که تیز تر بود رو تو گوشش کرد و یکم دردش گرفت
تازه شک داشت ازش صدا بیادهندزفری رو کمی تو دستش چرخوند و بیشتر از قبل به هم گره خورد
بالاخره تونست دو سر اون رو که شبیه به هم بودن ببینه
و هر کدوم رو توی یه گوشش فرو برد"چه بامزس"
با خودش خندید و دستشو به گوشاش فشرد
فقط حیف که آهنگی ازش پخش نمی شد
سرشو برگردوند و ام پی تری پلیر یونگی رو روی تختش دید
چشماش از شیطنت برق زد و سمتش رفت"نکنه یه وقت یونگی هیونگ ناراحت شه"
انگشتشو روی صفحه ام پی تری پلیر کشید
"نه نمیشه"
ریز ریز خندید و روی تخت یونگی نشست
سر تیز هندز فری رو برداشت و سعی کرد توی ام پی تری پلیر فرو کنه
هر جاش که فشار می داد نمی رفت تو"برو دیگه"
یه سوراخ پهن تر پیدا کرد و هلش داد
از تمام زورش استفاده کرد تا اونو توش ببره
انقدر که صورتش قرمز شد
نفس عمیقی کشید و یه بار دیگه محکم فشارش دادو شکست!
جیمین دستشو سریع عقب کشید و به سر هندز فری که نابود شده بود نگاه کرد
سعی کرد بچسبونتش ولی نشدیهو به خودش اومد و احساس کرد صدای آب قطع شده
یعنی یونگی چند لحظه دیگه میومد بیرون
از دستپاچگی لرزید
نمی دونست باید چی کار کنهصدای قدم هایی رو پشت در حموم شنید
هندزفری و ام پی تری پلیر رو زیر تخت پرت کرد و بدو بدو بیرون رفتاون وسایلای یونگی رو شکسته بود
حتما کلی دعواش می کرد و جیمین می ترسیدبه دویدنش تو راهروها ادامه داد و حتی متوجه برخوردش به جسم بزرگی نشد
![](https://img.wattpad.com/cover/189984984-288-k809702.jpg)
YOU ARE READING
This is Kim Family
Fanfictionده سال از ازدواج کیم نامجون و کیم سئوکجین گذشته حالا اونا والدین پنج تا بچه قد و نیم قدن کیم یونگی هشت ساله به عنوان بزرگترین برادر به دنبالش کیم هوسئوک هفت ساله دومین هیونگ کیم جیمین و کیم تهیونگ چهار ساله دوقلوهای پر دردسر و در نهایت کیم جانگ کوک...