14

2.5K 430 30
                                    

هوسوک وارد زمین شد،با دستایی باز و چشمایی بسته،
بوی نا رو نفس کشید.نمیتونست لبخند بزرگه روی صورتشو پاک کنه.

**بیب،بهم نشون میدی چیکار میتونی بکنی؟**
یونگی داد زد،و کمی خندید.

هوسوک با دوست پسرش خندید قبل از اینکه چشماشو باز کنه،و به خودش توی آیینه‌ی روبه‌روش نگاه کنه.
نفس عمیقی کشید قبل از اینکه بچرخه به طرف یونگی.*بشین،چیزیو بهت نشون میدم که قبل مرگ پدرم یاد گرفتم.*

یونگی روی زمین نشست درحالیکه هوسوک موبایلشو به اسپیکرا وصل میکرد،حس میکرد بیت داره توی رگاش حرکت میکنه.یکمی صبر کرد تا وقتی که موزیک پلی شه،و اطرافشو بگیره.

وقتی که اهنگ به تیکه‌ی اصلیش رسید،
شروع کرد به تکون دادن باسنش همراهه بیت،و دستاشم به این میکس اضافه کرد.یونگی رقصیدن هوسوکو بعد اینهمه سال برای اولین بارو با شگفتی نگاه میکرد.هوسوک بزرگترین لبخندو روی صورتش داشت،و گونه‌های یونگی از خندیدن زیاد از فکر خوشحال کردن دوست پسرش درد میکرد.به علاوه به خاطر رقص خارق‌العاده‌ی هوسوک شک شده بود.یونگی نمیدونست اون اینقدر توی رقصیدن خوبه.باعث شد یه اتصالیو با پسر جوونتر حس کنه که قبلا حسش نکرده بود.میتونست تمام احساسات و عواطفشو حس کنه.
و همون موقع یونگی فهمید که عاشق هوسوک شده.

اهنگ تموم شد و یونگی فورا بلند شد و هوسوکو محکم بغل کرد،باعث شد پسر جوونتر از شک بخنده.
**هولی شت هوسوکی،تو بی نظیری‌**
یونگی بوسه‌ای روی شونه‌ی هوسوک گذاشت.

*و-واقعا؟*
هوسوک یونگیو کمی به عقب هل داد تا تو چشماش نگاه کنه.*واقعا فکر میکنی خوب بود؟*

**آره!**
یونگی خندید**ببین،من خیلی راجبه رقص نمیدونم اما تنها چیزی که میدونم اینه که اون خارق‌العاده بود‌.**

هوسوک دستاشو دور گردن یونگی گذاشت،و عمیق بوسیدش.یونگی کمر هوسوکو محکم گرفت،تا جایی که ممکن بود بدناشونو بهم نزدیک کرد.هوسوک به بدناشون فشار آورد تا وقتی که یونگی محکم خورد به دیوار‌.یونگی خندید قبل از اینکه بچرخوندشون و هوسوکو بچسبونه به دیوار.یونگی رفت عقب،نخودی میخندید.**چی باعث شده فکر کنی توی این رابطه تاپی؟**

هوسوک خندید قبل از اینکه یونگیو دوباره به سمت لباش بکشه.دستاشو از روی گردن یونگی بالا اورد و توی موهاش فرو کرد،و موهای نعناییشو بهم ریخت.
به آرومی ناله کرد وقتی ناخونای یونگی توی کمرش فرو رفتن.

یونگی یک بار دیگه عقب کشید،نفس نفس میزد
**هوسوکی،فکر فکر میکنم همین الان باید تمومش کنیم.**

*چ-چی؟*

یونگی سر هوسوکو از طریق گردنش پایین کشید و پیشونیاشونو روی هم گذاشت.**نمیخوام اولین بارمون اینجا باشه،پس باید همین الان تمومش کنیم تا من کنترلمو از دست ندم.**

هوسوک ابروهاشو بالا برد
*اوه؟ما الان اونو نمیخوایم درسته؟*
رو لبای یونگی بوسه‌ی کوچیکی زد قبل از اینکه ازش جدا شه،و به طرف انتهای استدیو بره.*یونگز،خیلی ازت ممنونم.*هوسوک حس میکرد اشکاش دوباره دارن میفتن پایین،اما به سرعت چشماشو پاک کرد تا جلوشونو بگیره.

**بیا!**
یونگی به سمتش دوید،یه دسته کلیدو به هوسوک داد‌
**اینا کلیدای استدیوعه.تو و جونگ کوک مجبورین یه برنامه بریزین که اینجارو تقسیم کنین،اما همین الانشم راجبش باهاش حرف زدم و گفت که خوشحال میشه که روش باهات کار کنه.من فقط خوشحالم که تونستم همچین لبخند درخشانیو به صورتت بیارم.قبلا ندیده بودم انقدر درخشان بخندی.**

لبای هوسوک شکل قلب گرفت وقتی که لبخند زد
*میدونم چی واقعا باعث میشه لبخند بزنم،یونگی،اون رقص نیست،هرچند که رقص خیلی کمک میکنه.*

**اوه؟پس چی تو رو خوشحال ترین آدمه روی زمین میکنه؟**

*تو*
هوسوک خیلی آسون گفت.میدونست همه‌ی اینا به این خاطره که یونگیو دیده.یونگی کله زندگیشو فقط توی چندماهی که دارن قرار میذارن تغییر داده.

**هوسوکی،**
یونگی پشت گردنشو مالید**میتونم یه چیزیو بهت بگم؟**هوسوک سرشو تکون داد،و یونگی به دوست پسرش نزدیکتر شد.**ما خیلی وقت نیست که همدیگرو میشناسیم،و فقط چند هفتس که داریم قرار میزاریم.همه‌ی اینارو میدونم.اما حس میکنم باید بهت بگم که تو توی این چند هفته‌ی گذشته منو خوشحال ترین مرد روی زمین کردی.هیچ وقت انقدر شدید نخندیده بودم یا لبخند نزده بودم مثله وقتی که با تو هستم‌.**یونگی گلوشو صاف کرد قبل از اینکه جای دیگه‌ای رو نگاه کنه.**اگه بخوای،میتونم تا خونه برسونمت؟**

*عالی میشه،بیب*
هوسوک لبخند زد قبل از اینکه ژاکتشو که روی زمین پرت کرده بود تا برقصه برداره.

**حالا دیگه منو بیب صدا میکنی؟**
یونگی نخودی خندید وقتی که از استدیو رفت بیرون،
و دوست پسرش از پشت خیلی بهش نزدیک بود.

*میخواستم امتحانش کنم.*
هوسوک ادای یونگیو درآورد وقتی که سوار ماشین یونگی شد.

***********************

عاقا قبول نیس.اینا زیادی سوییتن.برین گمشین اصا😭😭😭😭🔪نمیخوام.کاپل انقدر گولز و سوییت؟داریم اصا؟😭😭😭

ووت و سی ام نشه فراموش!

لاو یو ال💛
مالیک

The tutorWhere stories live. Discover now