• مقدمه:
در سال ۱۹۵۰ چیزی از جنگ جهانی دوم سپری نشده بود و هنوز سوختگی بمب های ژاپنی ها به روی تن زخم خورده ی کره ی جنوبی دیده میشد. مردم ستم دیده زیر پرچم ایالات متحده ی آمریکا به زندگی ادامه میدادند و تصور میکردند از این پس روزها و سال ها بهتر از گذشته پیش خواهند رفت غافل از آنکه... رنج پایانی نداشت! این را گلوله و بمب کمونیست های شمالی که بی امان به سمت جنوب شلیک میشدند و قصد تصاحبشان را داشتند ثابت میکرد.
کشور، خانواده و تعصب هر روز جان فرزندان کره ای را میگرفت اما این بین، پسری از خانواده ی کیم وسیله ی دیگری برای نجات کشورش یافته بود.
چیزی که حتم داشت نوید روزها صلح را برای کشورش به ارمغان می آورد.• Ziwon صحبت میکنه :
سلام دوستان؛
فکر میکنم نبودم کمی طولانی شد اما حس کردم زمان امتحانات فرصت خوندن فیک رو پیدا نمیکنید. تو این مدت پیام هاتون تو گپ نظرات برای ادامه دلگرمم میکرد و ازتون برای خوندن فیک های کامل شدم خیلی ممنونم♥️
مقدمه ای که از Leica مطالعه کردین بهتون کمک میکنه تا به یه دید کلی از موضوع برسید.
برای ارتباط با فضای قدیمی داستان متن اصلی کتابی اما دیالوگ ها عامیانه نوشته شدن، که قطعاً این به معنای کتابی بودن فیک های بعدیم نیست.
بعد از آپلود اولین قسمت ، در هر هفته دو پارت قرار میگیره تا فاصله ی بینشون زیاد نشه و حوادث رو از یاد نبرید.
تیزر اصلی این مینی فیک تو چنل تلگرامیمون آپ شده و دیدنش خالی از لطف نیست.
امیدوارم منتظرش باشین و حمایتتونو با ووت و فالو کردن واتپد نشون بدین. واتپد شخصی من بین فالویینگ های همین صفحه هست ولی هنوز برنامه ای برای آپ همزمان ندارم.
اگه مایل بودین میتونین دنبال کنین تا زمانیکه کمی سرم خلوت شد با یه موضوع و کاپل جدید اولین کارمو اونجا آپ کنم.
محدودیتی برای ارسال نظر وجود نداره. هم این صفحه و هم گروه تلگرامیمون « با هشتگ #leica » مکان مناسبی برای دریافت حمایت ها و انتقادات شماست.
منتظر اولین قسمت این فیک هستید❓
YOU ARE READING
Leica
Historical Fiction• Name : Leica 📷 • Couple : Vkook • Writer : Ziwon • Summary : یک دوربین! همه ی آنچه که سرنوشت برای گره زدن آن دو در سال ۱۹۵۱ نیاز داشت، یک دوربین بود و همه ی آنچه این گره را می گشود٬ جنگ؟ عاشقانه ای در دل جنگِ میان دو کره!🚢