آلفای کوچیکتر با مهربونیای که ازش انتظار میرفت در اتاق امگارو پشت سرش بست و سرجاش منتظر ایستاد
-میتونم بشینم؟ ⟩
جیمین با عجله از روی تشک تختش پایین رفت و به کاناپه گوشه اتاقش اشاره کرد
-معذرت میخوام هیونگ، بیا بشین لطفا ⟩
گوک لبخند نصف و نیمهای زد و با نگاه تیزش تمام حرکات امگارو زیر نظر گرفت، متوجه موهای پشت سرش که بخاطر دراز کشیدنش روی تخت شلخته شده بود، شد.
روی کاناپه جا گرفت و به محض نشستنش متوجه نفس عمیقی که جیمین کشید شد.
از نزدیک جیمین حتی زیباتر از اونچیزی بود که نشون میداد، پوستش مثل برف سفید بود و چشم های قهوهای رنگش کشیده بود و کاملا به صورت گردش میومد، لبهاش قلوهای بودن و بخاطر زبون زدنای مداوم صاحبش حالا براق هم شده بود.گوک خودشو رو کاناپه ریلکس کرد و سرشو سمت جیمین برگردوند
-پس دوست داری برقصی، هوم؟ ⟩
جیمین سریع عکس و العمل نشون داد و سرشو به معنیِ مثبت تکون داد
-من تقریبا کل توییترم از دنسرای متفاوت پُره ⟩
گوک از اعترافی که امگا کرده بود یه تای ابروشو بالا انداخت
-پس واقعا باید راجبش باهم حرف بزنیم ⟩
آلفای مو مشکی تنشو سمت امگایی که رو کاناپه جمع شده نشسته بود و مثل بچههای کوچیک زانوشو بغل گرفته بود برگشت.
-من توی سئول باشگاه خودمو دارم، تقریبا چندتا جای مختلف باشگاه دارم و گاهی به بقیه هم سر میزنم اما اکثراً اینجام ⟩
با لبای نیمه باز نفسشو بیرون داد و زیر نگاه خیره امگا لب پایینشو برای چند ثانیه بین دندوناش فشرد و بعد ول کرد
-ترجیح میدی برای شروع کارت کجا آموزش ببینی؟ خونه من؟ ⟩
وات د فاک؟ این پسر چشه؟
رسما با هر حرکتش یه قطره عرق از پشت موهام تا خط باسنمو طی میکنه و با هر حرفش باعث مور مور شدنِ تنم میشه!چرا تا زمانی که باشگاه داره باید برم و تو خونه باهاش تمرین کنم؟ تنها چیزی که منو میترسونه اینه که وقتی میخواد حرکتی رو یادم بده لمسم کنه، یا بخاطر تمرین زیاد عرق کنه و....
-هی، امگا؟ ⟩
-چ..چیه؟ ⟩
گوک نیشخند واضحی زد و جیمین به قدری توی افکارش غرق شده بود که حتی متوجه نزدیکیِ بیش از حد آلفا نشد، گوک بالاتنشو جلو کشید و تا جایی که صورتش تو گردن جیمین جا بگیره خم شد
بازدمشو روی گودی گردن امگا بیرون فرستاد و شروع به سوال کردن، کرد
-به چی داشتی انقدر عمیق فکر میکردی هوم؟ رایحت خوب بنظر میرسه. ⟩
YOU ARE READING
𝗦𝘂𝗿𝘃𝗶𝘃𝗲 .·
Fanfiction𝖥𝗂𝖼𝗍𝗂𝗈𝗇 𝗇𝖺𝗆𝖾: 𝖲𝗎𝗋𝗏𝗂𝗏𝖾 𝖢𝗈𝗎𝗉𝗅𝖾: 𝖪𝗈𝗈𝗄𝗆𝗂𝗇 𝖦𝖾𝗇𝗋𝖾: 𝖮𝗆𝖾𝗀𝖺𝗏𝖾𝗋𝗌𝖾 - 𝖱𝗈𝗆𝖺𝗆𝖼𝖾 - 𝖬𝗉𝗋𝖾𝗀 - 𝖲𝗆𝗎𝗍 · · ─────── · · یک مرحله از زندگی هم وجود داره که بهش میگن ⟨ بی تفاوتیِ ناشی از صبرِ بیش از حد...