(زمان حال...ساختمان نگین سیاه، داخل آسانسور)بکهیون به چانیولی که روی پاهاش نشسته و با پشت دستش خون بینیشو پاک میکرد دندون سابید
- بیشرف مگه اینکه خوابشو ببینی بازم بهم دست بزنی...چون بعدش جوابت اینه!
نگاهشو از چانیولی که خشمگین بلند شد و سمتش خیز برداشت گرفت و با دویدن از آسانسور بیرون زد.
عربده بلند چانیول توی لابی ساختمون پیچید- گفتم یک ساعت دیگه میبینمت بکهیون...توی اتاق خوابمون...
به پسری که با شونه های افتاده از ساختمون بیرون زد خیره موند. عصبی دندوناشو بهم فشار داد و سمت آسانسور برگشت. کلید طبقه یازده رو فشرد و با خشم زیادی چندبار کف دستشو به آیینه کوبید. به محض باز شدن در، بیرون رفت و داخل واحدی که هنوز درش باز بود شد.
مستقیم به سمت کیونگسویی که منتظرش بود رفت- رفت؟
پسر کوچیک با بیتفاوتی خاصی پرسیدبه محض جمع شدن انگشتای دست راست چانیول از خشم زیادش، مشتش تو صورت کیونگ کوبیده شد و نعره بلندش توی سالن پیچید
- به چه جراتی بهش گفتی بیاد اینجا؟!
پسری که از شدت ضربه روی زمین افتاده بود با لبخند غمگینی خون گوشه لب پاره شدشو پاک کرد
- تقصیر خودت بود که نادیدم گرفتی. بخاطر اشتباه تو بود که همچین دردی رو تجربه کرد
با دست چپ یقه کیونگسو رو گرفت و از رو زمین بلندش کرد همزمان با ول کردن لباسش، مشت دیگه ای تو صورتش زد دوباره پسر روی زمین افتاد
- این قرار بود اولین و آخرین سکسمون باشه...چرا پای بکهیون توی این ماجرا باز کردی حروم زاده؟! گولم زدی؟! از اول برام نقشه کشیدی کیونگ؟!
مرد قد بلند ناباورانه چنگی به موهاش زد تلخ خندید
- چه احمقی بودم که حرفتو باور کردم. گفتی اگه یه بار باهات بخوابم دست از سرمون بر میدارینگاه پر نفرتش رو به پسری که از روی زمین بلند شد و رو به روش ایستاد، داد. کیونگ همونطور که سمت راحتی میرفت تا بشینه زمزمه کرد
- بهت گفته بودم حق نداری عاشقش بشی چانیول...
- من عاشقش نشدم
چانیول با لحن سردی دروغ گفت. به کیونگسوی که همراه نشستنش میخندید اخم کرد
- عاشقش نشدی؟! برای گول زدنم خیلی خوب نشون دادی اینجا بودنش برات مهم نیست، انقد خونسرد برخورد کردی که باورم شد ذره ای برات ارزش نداره...ولی تا حلقشو در آورد و پرت کرد تو صورتت، نقاب بیخیالیت کنار رفت وکیل پارک! جوری دنبالش دویدی که انگار نفست داره میره...
YOU ARE READING
You Must Be Mine
Mystery / Thriller💥 عنوان : تو باید مال من باشی 💥 ژانر: رمنس درام انگست اسمات 💥نویسنده : golabaton 💥کاپل : چانبک اصلی، هونهان فرعی 💥وضعیت: کامل شده 🥀 خلاصه پارک چانیول، وقتی یه نوجوان پانزده ساله بود اشتباه بزرگی در حق یه پسربچه کرد. اشتباهی که باعث شد سالهای...