𝐌𝐲❊10❊𝐋𝐢𝐟𝐞

171 44 26
                                    

⚘𝑼𝒍𝒕𝒓𝒂𝒎𝒂𝒓𝒊𝒏𝒆༄❆

یه روزِ خوب بود.
البته تا قبل از اینکه یکی از پسرا نفس زنان بیادو با باز کردن در کلاس، خطاب به ییبو بلند بگه :

_«به دردسر خوردیم!!»

ییبو با تعجب سرش رو از توی کتاب فلسفه بلند کرد و به پسر نگاه کرد. یکی از دخترا که کنار ییبو ایستاده بود با ابروهای توی‌هم گره خورده به سمت پسر رفت و بازوشو کشید. سرش غرید :

_«منظورت چیه؟ زود باش حرفتو بزن چرا لال شدی!!»

پسر از عطر تند دختر نفسشو توی سینه‌اش حبس کرد و با یه بازدم محکم، سریع گزارش‌ نیمه تمامش رو همزمان با آزاد کردن بازوش از دست دختر کامل کرد :

_«اون پسر امتحانشو افتاده و دارن برای اخراجش تصمیم میگیرن. از طرفی اون دختری که مادرش کتکش زده بود آدرسش خط خورده! نمی‌تونیم خونه‌اشو پیدا کنیم.»

_«آدرس خط خورده؟ کی خطش زده؟! آه..»

دختر با شنیدن حرف پسر با حرص کلماتشو فریاد زد و قدم‌هاشو روی زمین کوفت. کلافه دستش رو توی موهاش کشید و چنان از موضوعی که پیش اومده برای دوستش عصبی شد که حتی صدای ییبو رو نشنید که پرسید :

_«لی شوانگ کجاست؟»

_«رفته دفتر مدیر واسطه بشه..»

ییبو کتابش رو روی یکی از میزها گذاشت و به همراه چندتا از بچه‌ها که به تابعیت از اون به دنبالش از جا بلند شدن به طرف در کلاس قدم برداشت. قبل از خروج کاملش از کلاس خطاب به پسر گفت :

_ «باید به شوانگ کمک کنم نذارن اون پسر رو اخراج کنن. توام سعی کن آدرس اون دانش‌آموز رو پیدا کنی.»

_«دوستمو نجات می‌دید؟»

دختر با عجز پرسید که ییبو با لبخند بهش نگاه کرد و بی معطلی از کلاس خارج شد. فاصله‌ی کلاس تا راهروی دفتر مدیر رو سریع طی کرد و به محض ورود به راهرو با رئیس شورای دانش‌آموزیشون مواجه شد که جلوی راه بچه‌هایی که همراه شوانگ رفته بودن رو گرفته بود. ییبو از بین بچه‌ها رد شد و خودش رو سریع به رئیس شورا رسوند و بهش نگاه کرد اما قبل از اینکه چیزی بگه، دختر با چرخوندن چشمش توی حدقه به ییبو گفت :

_«نمیتونم مانع تو بشم، رد شو!»

ییبو لبخندی زد و از کنار دختر عبور کرد. به سمت دفتر قدم‌های بلندش رو برداشت و با ضربه‌ی کوتاهی به در، وارد اتاق شد و گنگ نگاهی به افراد حاضر کرد.

_«آقای مدیر، من نمیگم شما نمره‌ی ریاضیشو نادیده بگیرید! حتی مخالفتی با نحوه‌ی طرح سوال معلم ندارم. اما همونطور که می‌بینید اون از یه شیوه‌ی دیگه برای حل مسائل استفاده کرده که کاملا روش درستیه! خودتون قضاوت کنید! اون دانش آموز به خوبی مطالب ریاضی رو آموخته و الان شما اگه لطف کنید یه فرصت دیگه بدید تا بتونه این رو به شما ثابت کنه...»

➤𝑻𝒉𝒆 𝒄𝒖𝒓𝒔𝒆 𝒐𝒇 𝒅𝒂𝒏𝒅𝒆𝒍𝒊𝒐𝒏𝒔Where stories live. Discover now