دنیای جدید

71 27 14
                                    


بکهیون منتظر طول و عرض سلولش رو طی می کرد، که سر و کله ی کریس پیدا شد،بکهیون با دیدنش به سمتش رفت.

_ چه اتفاقی افتاد؟چانیول چی شد؟

کریس بدون جواب دادن به بکهیون به افرادش اشاره کرد تا اونو دنبال خودش بکشن.

_ با توام...کریس وو..

اما هیچ کدوم از تلاش هاش برای نجات از دست افراد کریس جواب نمی داد، اونو مستقیما به سمت اتاق چانیول میبردن و بکهیون تمام مدت از سکوت کریس ترسیده بود که به اتاق چانیول رسیدن و کریس در اتاق رو باز کرد و بازوی بکهیون رو گرفت و اونو توی اتاق پرت کرد.

بکهیون با دیدن تصویر مقابلش خشکش زده بود و چشمهاش رو با آرامش بست و نفس راحتی کشید..چانیول در حالی که روی تخت نشسته بود و کای مقابلش بود و داشت زخم های صورتش رو ضذ عفونی می کرد و کیونگسو و سوهو هم مقابلش ایستاده بودن..کیونگسو با دیدن بکهیون به سمتش اومد و محکم اونو در آغوش کشید.

_ خوشحالم حالت خوبه.

واکنش ناگهانی کیونگسو باعث شده بود تا توجه همه به سمت بکهیونی جلب بشه که کریس کنارش وایساده بود اما تمام توجه ی بکهیون روی چانیول بود که چشمهای بی حسش رو به بکهیون معطوف کرده بود. کای نگاهی به بکهیون انداخت و زمزمه کرد.

_ حالش خوبه.

کریس با حرص بکهیون رو به سمت جلو هل داد.

_ از این به بعد پیش چانیول میمونی.

بعد با لبخند کثیفی سر تا پای بکهیون رو نگاهی انداخت.

_ بهتره حسابی به اربابت برسی بیون بکهیون، به خاطر داشتنت، نزدیک بود بمیره.

روشو از بکهیون عصبی گرفت و به سمت چانیولی برگشت که از عصبانیت دستهاش رو مشت کرده بود.

_ اینم بکهیون، از این به بعد تمام مسئولیتش با توئه، آدم خوش شانسی هستی پارک چانیول،تونستی زنده بمونی..سهون میاد در مورد قرارداد باهات حرف میزنه ولی الان به بعد هر دردسری که بیون درست کنه از چشم تو دیده میشه.

کریس بعد از زدن این حرفا از اتاق خارج شد.با خارج شدن کریس نگاه همه به سمت بکهیون برگشت و منتظر عکس العملش شدن اما اون با اخم به کای نگاهی انداخت.

+ نتیجه ی مسابقه چی شد؟

کای با ابروهای بالا رفته به چانیول و بعد بکهیون نگاه کرد.

_ معلوم نیست.

+معلومه.

همه از برخورد بکهیون متعجب بودن ، توقع برخورد دیگه ای رو داشتن اما بکهیون به شدت عصبانی به نظر می رسید.کای با دیدن حال بکهیون به سمت کیونگسو برگشت.

_ بکهیون رو با سوهو ببرین بیرون می خوام با چانیول خصوصی صحبت کنم.

سکوت چانیول بیش از حد طولانی شده بود ولی انگاری قصد نداشت این سکوت رو بشکنه و فقط سرش رو پایین انداخته بود.بکهیون که واکنشی از سمت چانیول ندید همراه با سوهو و کیونگسو از اتاق خارج شد و به محض بیرون رفتن از اتاق به کیونگسو گفت:

⛓كالتين⛓⚰️Where stories live. Discover now