سردرگمی

115 29 12
                                    


های لاولی ها..

اهم اهم..خب خیلی وقته که نبودم و واقعا از این بابت متاسفم.مدت طولانی بود که درگیر بودم ولی از این به بعد کالتین مرتب آپ میشه و خوشحال میشم مثل همیشه ازش حمایت کنید.

***

با برخورد چیزی به صورتش و حس خیسی شکه چشمهاش رو باز کرد و به سختی نفس می‌کشید. شخص ناشناسی با سطل آبی که توی دستش بود مقابلش ایستاده بود.چانیول چندین بار برای نفس کشیدن هوا رو می بلعید.کم کم متوجه موقعیتی که توش قرار گرفته بود شد . وسط یک اتاق دستشهاش از دو طرف به چیزی بسته شده بود و پاهاش روی زمین کشیده شده بود.کمی که بیشتر دقت کرد متوجه شد مقابلش چندین مانیتور خاموش قرار داشت شخصی که با سطل آب مقابلش ایستاده بود بعد از اینکه مطمعن شد چانیول به هوش اومده از اتاق خارج شد.

سرش به شدت درد می‌کرد و صحنه‌ها رو به سختی به یاد می‌آورد.خاطرات محو و فریادهای محوی که حتی نمی‌تونست صاحب صداشو به خاطر بیاره.با کرختی آب دهانش رو قورت داد و سرش رو بالا گرفت.با روشن شدن اولین مانیتور مسخ شده به جلوش نگاه کرد و زمزمه کرد.

_"بکهیون"

توی یک لحظه همه چیز تغییر کرد،تنها چیزی که اهمیت پیدا کرد تن لخت بسته شده‌ی بکهیون به صندلی و مردی که با لبخندهای شهوانی نگاهش می‌کرد.تمام چانیول چشم شده بود برای دیدن بکهیون و توانش فریادی شد که بکهیون رو صدا می‌زد.اشک توی چشمهاش حلقه بسته بود و به بکهیون نگاه می‌کرد و اسمش رو فریاد میزد.با هر تقلایی برای آزاد شدن بیشتر در بند می شد

با شنیدن صدای صندلی که روی زمین کشیده می شد سعی کرد به سمت صدا برگرده اما ناتوان فقط فریاد می‌زد.صندلی مقابلش قرار گرفت و کریس روش نشست.پوزخندی روی لبهای کریس بود و نگاهش روی چانیول.

_آروم باش پسر،هنوز که چیزی نشده،بکهیونم فعلا بیهوشه

+حرومزاده‌های عوضی باهاش کاری نداشته باشین،اون از هیچ کدوم از نقشه‌ها خبر نداشت.نمی‌تونید بلایی سرش بیارین"

_واو پارک چانیول از کی تا حالا انقدر شیفته‌ی اون موش کوچولو شدی؟

چانیول از بین دندون‌های چفت شدش غرید.

+دارم بهت می‌گم اون از هیچی خبر نداره.

پوزخندی روی لبهای کریس نشست.

_ البته،احتمال داره.

بعد با عصبانیت به سمت چانیول رفت و مشت محکمی توی دهنش زد.

_ولی توی حرومزاده قطعا خبر داشتی.پسره ی بی لیاقت ،فکر کردی خبریه؟دو روزه رسیدی بالا با خودت فکر کردی کسی هستی که و غلط اضافه می‌کنی.پدرتو در میارم پارک چانیول،فقط بشین و نگاه کن..تا رستو نکشم نه تو رو ولت می‎کنم و نه اون موش کوچولو رو ..البته نا گفته نمونه وضعیت بقیه‌ی دوستات چندان خوب نیست.

⛓كالتين⛓⚰️Where stories live. Discover now