🔗 PART: 03 🔗

366 99 78
                                    

سوکجین: یونگی مثل آدم بشین و  آروم بخورش وگرنه از همینجا پرتت می‌کنم پایین

داد سوکجین که تو خوابگاه طنین انداخت، یکی پس از دیگری، پسرا رو متوقف کرد و باعث شد خشک شده به هیونگ گروه خیره بشن جز جیمین که بیخیال هفت عالم داشت دوش می‌گرفت و زیر لب آهنگ می‌خوند. البته که تعجب پسرا برای ولوم بالای صدای جین نبود و.. مربوط به جمله استفاده شدش بود!

یونگی: چ.چیو بخورم هیونگ؟!
جونگکوک: اونم آروم؟ به لحن تندت نمیاد..

نگاه تیز سوکجین بالا اومد و هر دو نفرشون رو بیشتر خفه کرد. بطری رو برداشت و کمی آب خالی کرد و آب رو هم تا آخر نوشید. کمی از نودلش رو برداشت و هورت کشید. با آرامش جوید. با آرامش قورت داد و وقتی تغییری حاصل نشد، گفت

سوکجین: بگو ته.. وگرنه خفه می‌شی

تهیونگ که انگار یه زندانی بود که مدت‌هاست تو انفرادی گیر کرده و الان بالاخره می‌تونه نور رو ببینه، دست از جویدن لباش و حبس کردن نفسش برداشت و سرش رو بلند کرد
تهیونگ: هیونگ.. نمی‌دونستم آروم دوست داری

نگاهش رو با همون آرامش ظاهری روی همشون چرخوند و قیافه‌هاشون رو زیر نظر گرفت. مقاومت دیگه فایده‌ای نداشت پس با افسوس، آهی کشید و حین شروع به مالیدن پلک‌هاش گفت
سوکجین: بخندین تا نترکیدین.

درسته که خودش بهشون اجازه داد اما قابلیت اینو داشت با شنیدن قهقه‌هاشون که به هوا رفت حنجره تک تکشون رو بدره. حالا اون به کنار، کاش فقط خندیدن بود اما این لعنتیا داشتن نگاه‌های شیطون شده‌ای بهم مینداختن و حتی با اشاره یه چیزایی رو به هم تفهیم می‌کردن.

یونگی: ممنون هیونگ

صدای ریزی اومد و بعد از اون یه موجود ریزه میزه به سرعت برق و باد از کنارشون رد شد جوری که جین می‌تونست قسم بخوره یکم باد بخاطر سرعتش اومده و موهای سوکجین رو تکون داده. چشم غره‌ای به جای خالیش رفت. اگه اون لعنتی اعصابش رو بخاطر تند تند غذا خوردنش خرد نمی‌کرد، سوکجین هم همچین گافی دست این پسرای ذاتا منحرف نمی‌داد.

یونگی می‌خواست غذاش رو زودتر بخوره و به مسابقه بسکتبالی که از تی وی پخش می‌شد برسه واسه همین مدام رشته‌ها رو هورت می‌کشید و خرچ خروچ، تیکه‌های کیمچی رو زیر دندوناش خرد می‌کرد که باعث شد سوکجین بهش بتوپه و همچین سوتی‌ای داده بشه.

قسمت جالب تشکر یونگی هم اینجا بود که نودل‌های ساده رو سوکجین درست نکرده بود بلکه هر کدوم یه لیوان آب جوش، توی بسته خودشون ریخته بودن و حاضرش کرده بودن اما خب.. این عادت پسرا بود که همیشه از جین تشکر می‌کردن حتی اگه آشپز جین نبود، بعد اتمام غذاشون اسم جین رو کنار اشپز میبردن و از هردوشون تشکر می‌کردن.

MY STUPID CRUSH | NAMJIN - YOONMINWhere stories live. Discover now