سوکجین: فاکینگ کیدینگ می؟!؟!؟!
یونگی: بچم چه به انگلیسی هم مسلط شد..
پلکهاش رو محکم به هم فشار داد و بعد یه مکث کوتاه باز کرد. بیشتر روی صندلی چرخید و مایل به عقب نشست. چیزی که میشنید رو باور نمیکرد. چندین روز بود که پسرا زیاد با هم میپلکیدن و پچ پچ میکردن. امروز به زور تا جلوی خوابگاه اورده بودنش و الان هم میگفتن نامجون داره میره دیت و اونا میخوان تعقیبش کنن. شما بودین جمله مناسبتری برای گفتن به ذهنتون میرسید؟
خب.. اگه منطقی به قضیه نگاه میکرد حقیقتا از این بابت ازشون ممنون بود که تا الان بهش نگفتن. مطمئن بود انقدر بهش فکر میکرد که تمرکزش رو از دست میداد و تمرینا و درس خوندناش مختل میشد ولی.. باز هم این قضیه یه جوری بود.
سوکجین: جدی باشین.
از اونجا که رو صندلی کنارش نشسته بود، دستش رو دراز کرد و حامیانه و کوتاه شونهش رو فشار داد.
جیمین: هیونگ.. به قبلش فکر نکن خب؟ ما الان میریم ببینیم هیونگ کی رو میخواد ببینه و بعد.. دیگه بعدی وجود نداره. نامجون هیونگ رو از روی زمین محو میکنیم
با اخم و تشر غرید
جونگکوک: جیمین شی!
چشم غرهای بهش رفت و دوباره رو به سوکجین چرخید. دودلی و استیصال توی نگاهش کاملا واضح بود. به هر حال جیمین کاملا تصمیمش رو گرفته بود نامجون یا جین رو انتخاب میکرد یا..
جیمین: اون یا مال تو میشه یا خاک!!
صدای قار قار کلاغ توی فضای غرق در سکوت و شوکه ماشین پخش شد. یونگی که چند وقتی بود ابراز وجود کمتری در مقابل جیمین میکرد و دلیلش نگاههای خصمانه جیمین بود، لبهاش رو توی دهانش کشید تا لبخندش مشخص نشه و نگاه از صورتهای هاج و واج پسرا گرفت.
خب ماموریت امروزشون اصلا شوخی بردار نبود و امیدوار بود نامجون حداقل با عذاب کمتری جان به جان افرین تسلیم کنه. سوکجین اما نفسش رو مقطع از سینه خارج کرد و سرش رو پایین انداخت. تا به امروز چند بار تصمیمش رو عوض کرده بود؟
بارها عزم راسخ کرده بود نامجون رو مال خودش کنه و بارهای کمتری هم تصمیم قاطع گرفته بود همه چیز رو بیخیال بشه یا حداقل بهش اعتراف بکنه و بزاره خود نامجون تعیین کنه چی میخواد -هر چند اعمال همچین دموکراسی اصلا روش نصب نبود.. یعنی چی که خودش ببینه چی میخواد؟- و باز هیچی به هیچی.
![](https://img.wattpad.com/cover/317653931-288-k325684.jpg)
YOU ARE READING
MY STUPID CRUSH | NAMJIN - YOONMIN
Fanfictionمدتی از دبیو پر چالش بوی بند جدید کمپانی bighit نگذشته که سوکجین، هیونگ گروه، متوجه میشه رو نامجون، لیدر گروه کراش داره و حالا سوکجین باید با نامجونی که تحت هیچ شرایطی متوجه علاقه هیونگش به خودش نمیشه، دست و پنجه نرم کنه. . . . جیمین وسط مشاورهها...