🔗PART 16 🔗

352 97 173
                                    

توی خوابگاه یه سری چیزا ناخوداگاه از نظم پنهان خودش پیروی می‌کرد مثل: جیمین قبل از همه بیدار می‌شد پس نقش الارم انسانی رو داشت، بیشتر غذاها بر عهده یونگی و جین بود، تهیونگ و نامجون ظرف شورهای اصلی بودن -چون همیشه حس می‌کردن نوبتشونه و باید بشورن-، به دلیل وسواس هوسوک هیچ جورابی رو زمین و تک کاناپه پذیرایی پیدا نمی‌شد، در حضور جونگکوک به کار بردن از فحش‌های خیلی جنسی ممنوع بود و همیشه پسرا به خط جلوی سوکجین می‌ایستادن چون قطعا یه گندی زده بودن و حالا هیونگشون ازشون عصبانی بود.

هیچ کدوم از این موارد هیچ وقت به صورت علنی قانونگذاری و بیان نشده بود بلکه با تاکید مجدد، کاملا ناخوداگاه بود. حالا برای اولین بار یکی از اون روتین‌ها از بین‌ رفته بود و پسرای به خط شده، بدون این که از جرمشون مطلع باشن جلوی لیدر همیشه آروم و صبورشون ایستاده بودن.

دیدن سوکجین کنار اونا، تصویری بود که جونگکوک می‌تونست تا ابد بهش بخنده ولی با چشم غره ابتدایی سوکجین و زمزمه "شورت اهنی بپوش" فهمیده بود یکی از گنداش لو رفته و بهتره بیشتر از این جرم خودش رو سنگین نکنه پس مودب و مظلوم مثل بقیه ایستاده بود و این قضیه ابدا برای خودشیرینی جلو نامجون نبود.. اصلا!

جونگکوک: هیونگی؟ چیزی شده که انقد اشفته‌ای؟

سر هر پنج نفر کشیده شد و طبقه طبقه سمت جونگکوک با اون صدای نازک شدش چرخید. درسته از تهدید سوکجین ترسیده بود ولی دلیل نمی‌شد یکم سر به سرش نزاره..

جونگکوک: هیونگ اگه ناخواسته از من ناراحت شدی من چشم بسته ازت معذرت می‌خوام. حاضرم کل دنیا ازم دلخور باشن ولی تو نه.. هیونگ قلبم با دیدن رو گرفتنت خیلی درد میگیره.!

سکوت سنگینی اتاق نشیمن خوابگاه رو در بر گرفت و همه مات و مبهوت به پسر پسر پر عشوه و کار بلدشون نگاه می‌کردن. چرا چرت و‌ پرت می‌گفت؟

جیمین: نصف این بشر دو‌ پا ناز و عشوه بلد بودی الان بچه‌های هیونگ تو بغلت بود.

زمزمه اروم جیمین به گوش سوکجین رسید و با بستن دهان باز موندش، با اخطار نهفته‌ای عضو‌کوچیکشون رو صدا زد

سوکجین: کوک؟!

جونگکوک اما با کنار زدن نوک چتری‌هاش از جلوی چشمش، نگاه لرزونش رو به جین دوخت و با لحن دلگیری گفت

جونگکوک: هیونگ میشه تو به نامجون هیونگ بگی؟ من.. من تحمل دلخوری هیچ کدومتون رو ندارم میدونین که؟ هیونگ؟! نزار نامجون هیونگ ازمون رو برگردونه!

هوسوک: پسر خوبی بود

یونگی: خدایش بیامرزد

MY STUPID CRUSH | NAMJIN - YOONMINWhere stories live. Discover now