Part 12

367 77 16
                                    






   سه روز از اون بوسه و سه روز از زمانی که سوکجین و جیمین به عمارتِ کیم رفته بودن میگذشت،

   جیمین صبح ها مدرسه بود و بعد از برگشتن به خونه منتظرِ تهیونگ و جونگکوک میموند تا وقتشو با اون ها بگذرونه، البته زمان هایی که هوسوک هیونگشون هم خونه بود و کاری نداشت به اونا می پیوست.

  سوکجین هم تا زمانی که کلاس های دانشگاه تموم بشه بیرون بود و گاهی اوقات با هوسوک و گاهی دیرتر برمیگشت خونه،

  خب با این اوصاف تو این سه روز شاید یکی دوبار با نامجون مواجه شده بود،

  شاید بعد از اون اتفاق توقع یه تحولِ جدی رو داشت اما حالا حتی کمتر نامجون رو میدید،

  نامجون هم مثلِ همیشه تو این موقع سال کلی کار میریخت سرش و قاعدتا یا بیرون از خونه بود یا تو اتاق کارش درحالِ کار کردن،

  اما این ها بازم باعث نمیشد که به اونشب فکر نکنن،

  
 

  زمانِ شام بود و همگی دورِ میز نشسته بودن و در حالِ خوردنِ شام بودن،

  نامجون جای همشگیش سرِ میز و سوکجین سرِ دیگه میز روبه روی نامجون نشسته بود، یونگی و هوسوک کنار هم در سمتِ راستِ نامجون و تهیونگ و جونگکوک هم کنارِ هم در سمتِ چپ نشسته بودن و جیمین هم کنار برادرش درسمتِ چپِ جونگکوک نشسته بود،

  جو ساکت و آرومی بود تا اینکه بعد از صرفِ دسر نامجون همونطور که آخرین جرئه واینِ قرمز رنگِ اسکاتلندی گرون قیمتش رو نوشید گفت:

   " امشب برای یه سفرِ کاری به ایتالیا میرم، کارم که تموم شد برمیگردم، تو این مدت مراقبِ خودتون باشید و بدونِ خبر دادنِ به محافظ ها جایی نرین. "

  تهیونگ نگاهش رو از برادرش گرفت و به ظرفِ دسرِ مقابلش خیره شد و گفت:

" هیونگ کی برمیگردی؟ نمیشه ماعم بیایم؟ "

" کیم تهیونگ گفتم سفرِ کاری، شاید دو روز طول بکشه. "

روی سفرِ کاری جوری تاکید کرد که تهیونگ بیاد بیاره کارِ برادرش چیه.

تهیونگ دلِ خوشی از ایتالیا و اقوامِ مادرش نداشت، اون حتی از اقوامِ پدرش هم دلِ خوشی نداشت، اما آخرین سفرشون به ایتالیا و اون جلسه شورای کوفتی همراه با اقوامِ مادرش، خاطراتِ خوبی رو براش رقم نزده بود.


    فلش بک

  مدتِ زیادی نبود که نامجون ریاستِ باند رو بدست گرفته بود، اما توی این مدت قدرتِ زیادی کسب کرده بود و البته کلی دشمن پیدا کرده بود،

  و خب این هوش و ذکاوتِ نامجون باعثِ برانگیختنِ حسادت خیلیا از جمله اقوام مادرش که اتفاقا از سرکرده های مافیای ایتالیا بودن شده بود

𝐌𝐲𝐑𝐨𝐬𝐞Nơi câu chuyện tồn tại. Hãy khám phá bây giờ