Part 13

413 89 45
                                    

  

   ایتالیا، رم، ساعت 00:45

  

    دختر استریپر هر لحظه بیشتر خودش رو به مرد روبروش میمالید، جوری که اون دو تیکه پارچه بزور قسمت های خصوصی بدنِ زن رو پوشش داده بود و آرایش غلیظ روی صورتش، از نظر یونگی نشون دهنده میزان گشاد بودنِ زن بود

   صدای بلند و آزار دهنده موسیقی، افراد مست و بدن های نیمه لختی که در جای جای اون بارِ کوفتی توی هم میلولیدن هر لحظه بیشتر روی اعصابش خط مینداخت،

  اون الان باید کنار نامجون، تو اتاق وی آی پی، مثلِ یه گرگِ وحشی تو چشمای افرادِ مقابل نامجون زل میزد تا حتی فکر دست از پا خطا کردن هم از ذهنشون نگذره،

   اما بخاطر یه قانون کوفتی جدید که اصلا نمیدونست از کجا پیداش شده مجبور شده بود منتظر نامجون بمونه،

   از طرفی نمیدونست از بار خارج بشه، به هر حال نزدیک ترین جایی که میتونست به نامجون دسترسی داشته باشه و همه چیز رو تحت کنترل بگیره همین جا بود،

  البته مطمئن بود که نامجون هم حالِ بهتری از خودش نداره، اما بدلیل متفاوتی، اینکه نامجون از این جور جا ها اصلا خوشش نمیومد و هرگز جلساتِ کاریش رو تو اینجور بار هایی نمیذاشت، ولی الان طرفِ مقابل قرار داد اصرار کرده بود همین جا قرار داد ببندن و اینکه بجز خودشون دو نفر کسی تو اتاق نباشه،

  البته نکه نگران نامجون باشه ها، نه، نگران فردِ داخل اتاق بود که حتی اگه کمی حوصله نامجون رو سر میبرد و دست از پا خطا میکرد، نامجون همون لحظه کاری باهاش میکرد که آرزوی مرگ کنه

  خب تقریبا خودِ یونگی هم میدونست همه اینا زیرِ سر کیه، از وقتی رسیده بودن ایتالیا بقدری همه چیز رو مخشون رفته بود که یونگی حس میکرد نامجون به یه جرقه نیاز داره تا منفجر بشه،

" نگفتی، تنهایی اینجا حوصلت سرنرفته؟! "

  با صدای بزور نازک شده دختری که تقریبا نزدیک بود رو پاش بشینه از افکارش بیرون اومد و فاصله بینِ ابرو هاش رو کمتر کرد:

"اینجا چیزی عایدت نمیشه. "

  دختر خودش رو بیشتر به یونگی چسبوند و همونطور که انگشت اشارش رو آروم رو سینه یونگی به سمتِ پایین حرکت میداد گفت:

" هوووم، ولی من فکر نکنم. "

یونگی که از حرکات دختر و پیشروی هاش کفری شده بود مچِ دستِ دختر رو محکم تو دستش گرفت تا از پایین تر رفتن جلو گیری کنه و همونطور که دختر رو کمی به عقب هل میداد گفت:

" به اون کونِ گشادت علاقه ای ندارم، پس بهتره گمشی تا یه سوراخ گشادِ دیگه تو تنت درست نکردم. "

  وقتی داشت این جملرو میگفت جوری چشماش تاریک و تیز بود که دختر بوضوح آب دهنش رو قورت داد و با ترس دستش رو از توی دستِ یونگی بیرون کشید و به سمتِ مردِ مستِ میانسالی که چند صندلی اونطرف تر داشت دلار هاش رو بین سوتین های دختر های استریپر و نیمه لخت میزاشت تا باسنشون رو بیشتر براش بلرزونن و روی پاش مانور بِدَن حرکت کرد.

𝐌𝐲𝐑𝐨𝐬𝐞Where stories live. Discover now