Part 19

427 84 21
                                    



با شنیدن سر و صدای اطرافش آروم چشم هاشو باز کرد و با گیجی به اطرافش نگاهی انداخت،
کمی چشم هاشو باز و بسته کرد تا یادش بیاد کجاست و تو چه شرایطیه،

نمیدونست کی خوابش برده یا اصلا چند ساعت خوابیده که با شنیدنِ صدای بمِ آشنایی هوشیاریش به حداکثر ممکن رسید و صاف توی جاش نشست،

" خوب خوابیدی؟! "

نگاهش رو به سمتِ صاحب صدا چرخوند و با زل زدن توی اون چشم های کشیده و تیره رنگ ناخودآگاه لبخندی زد و زیر لب گفت:

" هومم، هنوز نرسیدیم؟ "

مرد سیاه متقابلا لبخندی به زیبای خفته کنارش که حتی با این چهره خوابالود کیوت تر هم به نظر میرسید زد و گفت:

" هنوز نه ولی چیزی نمونده که برسیم، بهتره قبل از فرود یچیزی بخوری که دوباره فشارت نیوفته. "

سوکجین خواست دست هاش رو بالا ببره و کش و قوسی به بدنش بده که با دیدنِ دستش که تو دستِ بزرگ و پهنی قفل شده بود یاد چند ساعت پیش افتاد که از ترس به دست مردش چنگ انداخته بود تا بتونه خودش رو آروم کنه،

و نامجون بدون واکنش به احساس سوزش و درد با آرامش دست هاش رو توی دستانش گرفته بود و تا زمانی که به خواب بره با انگشت شستش پشت دستش رو نوازش کرده بود،

با یادآوری این موضوع همونطور که دلش نمیخواست دست مرد رو رها کنه صورتش رو به طرف مخالف چرخوند تا مرد نتونه گونه های سرخش رو ببینه،

اما تقریبا هیچ چیز از چشمای تیز بین نامجون دور نمیمونه، که با دیدنِ واکنش کیوت سوکجین تکخندی زد و یکبار بطور رفت و برگشت پشت دستش رو نوازش کرد،

انگار کمی یخ هر دو آب شده بود،
شایدم نامجون سعی میکرد با خودش و احساساتش کنار بیاد،

صدای جیمین و تهیونگ از سمتِ دیگه هواپیما به گوش میرسید که معلوم بود دوباره سر چیزی اختلاف نظر پیدا کردن یا چیزی اونارو به هیجان آوورده و از طرفی صدای کلافه و عصبی یونگی که معلوم بود هوسوک به زور جلوشو رو گرفته تا اون دو تارو از هواپیما به بیرون پرت نکنه،

با نزدیک شدنِ یکی از خدمه پرواز سوکجین هول شده دستش رو از دستِ نامجون خارج کرد که مرد اخمی کرد و با فهمیدن اینکه زن برای سرو غذا اونجاست سعی کرد خشمی که به ناگه سراغش اومده بود رو مهار کنه،

استیک گوشت نیم پز با دورچین غذا به همراه واین قرمز رنگ و دسر مخصوصی که سوکجین حتی اسمش رو هم نمیدونست اما با یک نگاه کاملا میشد فهمید که چقدر گرون قیمت هستن،

بعد از سِرو غذا و بازگوشیای تهیونگ، جیمین و جونگکوک که البته اون اواخر هوسوک هم بهشون ملحق شده بود، خلبان اعلام کرد که تا دقایقی دیگه فرود میان،

𝐌𝐲𝐑𝐨𝐬𝐞Where stories live. Discover now