Part: 5

2K 115 27
                                    

#پارت ۵

بعد شام خوردن چند ساعت تلوزیون تماشا کردیم و با بازی و خنده و مسخره بازی گذشت

تیام به ساعت نگاه میکنه
_ساعت ۱۲ شبه میرم مشروب بیارم. میخوام تا صب مست کنیم

و به سمت بار خونه میدوعه
رو به متینی که مظلوم روی مبل روبروم نشسته میگم
+از رابطه ای که داری راضی؟اگه اذیتت کرد بهم بگو تا کلشو از جا دربیارم
با حالت خنده میگه

=بله خانم همه چی عالیه من خیلی وقته منتظر این روزا بودم...

+میدونی که تیام ادم رابطه های طولانی نیست مگه نه؟
میدونم دارم ناراحتش میکنم ولی دلم نمیخواد وابسته بشه

تا میاد حرفی بزنه تیام با چند بطری مختلف مشروب و لیوان و کلی خوراکی که همرو بزور تو دستاش گرفته به سمتمون میاد
وسایل رو روی میز میزاره
متین به لیوانای روی میز نگاه میکنه
قیافش داد میزنه که چرا تیام ۲ تا لیوان اورده؟
نگاهی به تیام میکنه
_اونجوری نگام نکن قرار نیست مشروب بخوری!
متین با قیافه مظلوم و گربه ای نگاش میکنه و چهار دست و پا میاد کنار پای تیام و سرشو به رون صاحبش میماله

= ددی لطفا فقط همین امشب...

تیام دستی روی سر کیتن نازش میکشه و با اشاره بهش دستور میده بیاد و روی پاش بشینه
متین خوشحال از موافقت صاحبش سریع خودشو تو بغل ددیش میندازه
تیام توی لیوان ها مشروب میریزه و روبه من میگه

_سلامتی...نمیدونم کی اما به هرحال سلامتی

خنده ای از خنگ بودنش میکنم و لیوانمو به لیوانش میزنم
تیام یکجا کل مشروب داخل لیوان رو سر میکشه و سریع لباشو به لبای متین میچسبونه
انگار شریکی مشروب میخوردن و لب میگرفتن
هعی زندگی...
مدیونین فک کنین بخیلم!(مثل سگگگگ داری میسوزیییی خفه شووووو)
چند لیوان دیگه هم مینوشیم که من حس گرما میکنم
گوشیم زنگ میخوره
یکی از اعضای کلابه
روبه متین و تیامی که حداقل ۶ لیوان ازم جلوان و تیام رو متین مست خسمه زده و گردنشو میبوسه میگم

+میرم تلفن حرف بزنم

انگار که اصلا حرفمو نشنیدن به کارای +۱۸‌ شون ادامه میدن
میرم روی تراس و تلفن رو جواب میدم

+الو؟

_سلام خانم ببخشید این موقه شب باهاتون تماس گرفتم اما کارم واجبه

+مشکلی نیست چی شده؟

_اممم.. خب راستش اینجا دعوایی بین ۲ تا مرد مست پیش اومد و کل شیشه های مشروب بار رو شکستن و فرار کردن مسئول بار هم اسیب دیده برای تعطیل کردن کلاب به اجازه شما نیاز داریم

+کسایی که درگیری درست کردن دستگیر شدن؟

_بله خانم پلیسا اینجان ما همه کارای خسارت رو انجام میدیم

My babies |BDSM|Where stories live. Discover now