part: 9

1.9K 108 15
                                    

#پارت۹

اهورا:
با صدای زنگ گوشی نا اشنایی بیدار میشم
دست سنگینی منو به خودش چسبونده که اجازه نمیده اون گوشی لامصبو قطع کنم
بعد کمی تقلا از زیر دستش رد میشم و رو تخت میشینم
موهامواز جلو صورتم کنار میدم و گوشی کنار بالشت ساشا رو میبینم
اروم خم میشم و برش میدارم
شخصی به اسم (my baby girl ✨) داره زنگ میزنه!
این دیگه کدوم خریه؟مگه قرار نبود فقط من بیبیش باشم؟
این جا یه چیزی بو میده!
تا میام قطع کنم ساشا از جاش بلند میشه و گوشی که درحال زنگ خوردنه رو توی دستم میبینه

_امم..گوشیتون زنگ میخوره

گوشی رو ازم گرفت و با صدای فوق سکسی اول صبحش جواب داد

+بله؟

...
بعد شنیدن صدای پشت خط با خیال راحت دراز میکشه و مثل همیشه یه دستشو زیر سرش میزاره و به سقف نگاه میکنه

+بدک نیستم تو چطوری جوجه؟

جوجه؟!نه دیگه این وضعیت داره مسخره میشه
اخمی میکنم و ازجام بلند میشم
فک میکردم حداقل صدام کنه و بگه نرم...
انگار زیادی خودمو دست بالا گرفتم من هنوز براش هیچی نیستم
من فقط یه پسری ام که از روی حوس انتخوابم کرده
سعی میکنم بغضم رو قورت بدم
از اتاق بیرون میرم و دنبال دستشویی توی خونه میگردم
چرا انقد این خونه بزرگه؟
بعد از کارای بهداشتی به سمت در خونه میرم که با حرف ساشا سرجام وایمیستم

+فک نمیکنم اجازه داده باشم بری!

از پله ها پایین میاد و به سمت اشپزخونه میره

_نمیدونستم باید اجازه بگیرم!

همینطور که وسایل صبحانه رو میچینه باهام صحبت میکنه

+خب پس انگار هنوز متوجه رابطمون نشدی بد بوی!
حتا نگامم نمیکنه..

ینی اون فرد پشت تلفن انقد ارزش داشت که بنظرش حتا ارزش یه نگاه هم ندارم؟

+اشکال نداره به زودی یاد میگیری که چجوری مثل یک بیبی خوب رفتار کنی. حالا بیا بشین صبحونه بخوریم

حس میکنم بغض توی گلوم داره بزرگ تر میشه
میرم و روی صندلی میشینم
اروم لیوان قهوه رو سمت لبام میارم

_فک میکردم فقط من بیبیتم!

با تعجب به چشمای نم دارم که فقط چند ثانیه با بارونی شدن فاصله داره نگاه میکنه

+درسته فقط تو بیبی منی!چی شده جور دیگه ای فک کنی؟

بغضم شکست و اجازه دادم اشکام روی گونه هام بریزن

ساشا از جاش بلند میشه و میاد منو بغل میکنه

+چی شده کوچولوی من؟ چی انقد ناراحت کرده پسرک منو؟

خب الان وقت خوبی برای ناز کردنه
با لباسش اشکامو پاک میکنم و بهش نگاه میکنم

_بیبی گرلت کیه؟هوم؟که وقتی باهاش حرف میزنی منو فراموش‌ میکنی؟

My babies |BDSM|Where stories live. Discover now