Part: 11

1.7K 93 9
                                    

#پارت ۱۱


حالا منم و روبی
روبی: حالا که بچه ها رفتن بریم یکم مشروب بزنیم
+اوکی چرا که نه ولی مراقب باش مثل دفه قبل تگری نزنی جان جدت!
با خنده از جامون بلند شدیم و سمت بار رفتیم

روبی: حال و احوالت چطوره

همونطور که لیوان هارو پر میکردم جواب دادم

+خوبه،فعلا خوب میگذره

لیوان هارو دستمون گرفتیم و بعد زدن لیوان ها بهم، نوشیدیم

روبی: مطمعنی میخوای این پسره رو نگه داری؟ بنظر نمیاد ادم رابطه باشه! بیشتر شبی تینیجر هاییه که هروز با یه دخترن

+چند وقته منو ندیدی قدرت منو دست کم گرفتی؟ میدونی که من تو انتخاب پارتنر چقد سختگیرم

روبی: پس شاید لازمه یه اسباب بازی جدید برات بسازم

با خنده ای شیطانی بهم نگاه کرد

+هومم چرا که نه

یهو صدای شکستن از طبقه بالا اومد
سریع از جامون بلند شدیم و به طبقه بالا رفتیم
ماریا رو دیدیم که وسط زمین بین شیشه های خورد شده نشسته و گریه میکنه
و اهورا هم داره سعی میکنه که شیشه هارو جمع کنه
روبی با عجله میره و ماریا رو بغل میکنه

روبی: چیشده بیب؟اسیب دیدی؟

ماریا با گریه به پارچ اب خورد شده روی زمین اشاره میکنه

ماریا:مـ..من میخواستم ا..ب بخورم که..هقق.. پارچ از دستم..افتاد و شکست..میخواستم ...جمشون کنم که پام رفت روی شیشه...

با هق هق و گریه حرف میزد

+ببرش پایین جعبه کمکای اولیه تو کابینته

روبی سریع ماریا رو از اتاق بیرون برد
سمت اهورا رفتم که داشت اروم شیشه هارو توی سطل اشغال مینداخت رفتم

+بیب تو اسیب ندیدی؟دست نزن خودم جمشون میکنم

_من خوبم فقط یکم انگشتم بریده شد

و انگشت اشارشو سمتم گرفت
زخمش خیلی سطحی بود
یهو بغلش کردم
روی تخت نشوندمش و از توی کشوی کنار تختش چسب زخم دراوردم
انگشتش رو چسب زدم و بوسه ریزی روش گذاشتم

_کام انن من مثل ماریا لوس نیستم!اون خیلی سن لیتلش کمه

سیلی ارومی تو گوشش زدم و با جدیت گفتم

+پس ترجیح میدی باهات خشن تر باشم کیتن؟

چشماش رنگ ترس و هیجان گرفت

_یس مامی لطفا باهام خشن رفتار کن

نیشخندی زدم و اینبار محکم تر بهش سیلی زدم

+نیومده پرو شدی! اشکال نداره کیتن امشب قراره بهمون خوش بگذره

موهاشو بهم ریختم

My babies |BDSM|Where stories live. Discover now