Part 10

2.9K 299 82
                                    

با نزدیک شدن بهش اروم دستش رو بالا اورد و روی گونه جونگکوک قرار داد.
به چشم های متعجبش خیره شد... نمیدونست داره چیکار میکنه ولی آرامش وسیعی رو از جانبش حس میکرد. اروم سرش رو جلو برد و لب هاش رو روی لب های برجسته و براغ جونگکوک نشوند و همونطوری موند.

از شُک چشم هاش به درشت ترین حالت خودش در امده بودند... تهیونگ داشت لب‌هاش رو میبوسید‌؟
بی اختیار قطره اشکی از زندان چشم هاش فرار کرد و روی دست تهیونگ نشست.

بدون اینکه خواسته قلبیش باشه،ازش جدا شد و به چشم های اشکیش خیره شد و کنار گوشش لب زد:

_این بوسه ها برای همیشه ماندگاره کومش! 

منظورش رو متوجه نشد... اره ماندگاره ولی با خاطره شیرین یا تلخ؟ برای اروم شدن میبوسیدش ولی بوسه‌ای از روی هوس یا عشق؟ قطعا تهیونگ عاشقش نبود که بخواد عاشقانه ببوسش ولی اون لب ها... اروم تر از همیشه روی لب هاش نشسته بود و ته دلش رو خالی میکرد.

اگه تهیونگ میدونست دوستش داره بازم اینجوری باهاش رفتار میکرد؟ بازم میبوسیدش و ازش انتظار میداشت قلب بیجنبش شروع به کوبیدن نکنه؟
ولی جونگکوک اینبار درکنار عشق چیز دیگه‌ایم حس کرد... عشقی از جنس نفرت!
قطره اشکی که از چشم هاش پایین افتاده بود رو پاک کرد... دست تهیونگ هنوز هم روی گونه هاش قرار داشت که با پس کشیدن خودش دست تهیونگ هم افتاد.

به چشم هایی که از مستی خمار شده بودن خیره موند و لب زد:

_از بوسیدنم لذت میبری کیم؟

نیشخندی روی لب هاش نشست و نگاهش رو به شیشه جدید توی دستش داد و دوباره کامی از سوجوش گرفت:

_قلب من خیلی وقته از چیزی لذت نمیبره جئون.

بغض بالا امدش رو با خوردن پیکی دیگه از سوجوش پایین فرستاد و لب زد:

_پس از بازی کردن باهام خوشت میاد!

دوباره نگاهش رو به پسر داد و ابرویی بالا انداخت... مست بود و همین باعث میشد اروم تر  منطقی تر با پسر روبه روش حرف بزن:

_چرا فکر میکنی از درد کشیدن بقیه خوشم میاد... اونقدرام کثیف نیستم!

تکخندی زد و زمزمه کرد:

_اگر خوشت نمیومد پس چرا انقدر همه رو زجر میدی؟

پوزخندی روی لب های باریکش نشست و سرش رو روی میز گذاشت و جواب داد:

_اینکه درد میدم دلیل نمیشه خوشم بیاد... فقط میخوام بقیه هم قطره‌ای از چاله های قلب من رو حس کنن.

𝗔𝗹𝗶𝗲𝗻 [ 𝗩𝗞𝗢𝗢𝗞 ]Where stories live. Discover now