part 4

241 26 10
                                    


hyunjin pov:

بعد از حداحافظی از چان و فلیکس و هان بدون برگشتن پیش یجی از بیمارستان خارج میشم.فکر نمیکنم تحمل دیدن دوباره یجی بیهوش رو داشته باشم.
با آژانس بیمارستان به سمت خونه راه میوفتم.اگر آدرسو از قبل برای مینهو نفرستاده بودم شاید راهو گم میکردم.شهر که عوض نشده بود اما بالاخره هرچی نباشه اونجا محله گانگنام بود.هر روز عوض میشد.

بالاخره میرسیم.نگهبانا حتی قبل از اینکه وارد ساختمون بشم دنبالم میان و راهنماییم میکنن انگار نه انگار اونجا خونه خودمه و خودم بهتر از هرکسی اونجا رو میشناسم.بالاخره تشریفات مسخرشون تموم میشه و میرسم.در خونه رو باز میکنم و وارد میشم
باورم نمیشه تمام این مدت که من از نگرانی و استرس داشتم میمردم مینهو فقط خواب بوده؟
یه لیوان آب و یخ برکیدارم و همشو رو صورتش خالی میکنم که با شوک از خواب پا میشه

+بد نگذره

نفس نفس میزنه از سرما وجودش یکم به خودش میلرزه

×لعنت بهت.همین الان خوابیدم.تا همین دو سه دقیقه پیش داشتم طرح های جدید واسه هفته مد که دو هغته دیگست رو میزدم
+یعنی طرح هات از من مهمتر بودن دیگه؟
×تویه خرس گنده آخه به چه کمکی از من احتیاج داری
+میسکال هات رو ببینی شاید متوجه شی
×هیونن؟؟؟؟ ۱۱۴ تا میسکال؟؟؟؟؟ لشگر فیل بهت حمله کرده بود؟
+با نمک برو سر وضعتو درست کن.سرمامیخوری

تا مینهو میره حموم من هم لباسام رو عوض میکنم و روی تخت دراز میکشم تا بخوابم.ولی تمام ذهنم با فکرای مسخره مربوط به لیا پر میشه
این همه مدت کره بوده و من ایتالیا دنبالش گشتم؟
اون واقعا فلیکس رو دوست داره یا نقشه داره؟
اصلا این لیا همون لیاعه؟
معلومه که خودشه هم اسم هم قیافش همونه.
واقعا چی تو سرش میگذره که داره به عنوان ساسنگ جیمین اونم انقدر واضح کار میکنه.بیشتر از اون از خودم بدم میاد که طرف این همه مدت پیج پابلیک یا یک و نیم میلیون فالوور داشته و من اصلا نفهمیده بودم

×به چی فکر میکنی
+چیز خاصی نیست
×من کورم؟ فرق چیز خاص و غیر خاص رو میفهمم.بگو ببینم داستان چیه
+لیا رو پیدا کردم
×اونو که خیلی وقته من پیدا کرده بودم
+چی؟؟؟؟؟؟
×چرا تعجب کردی؟ من فکر میکردم خودت میدونی.یه پیج داره که توش مثل اسکلا راجب یه پسره که آیدله حرف میزنه.
+منیهو تو الان باید، اینارو به من بگی؟؟ فکر نمیکردی اگر خودم میدونستم میرفتم میگرفتمش؟؟؟
×پیجش انقدر ضایعست که فکر نمیکردم نشناسیش.منم فکر کردم حتما دلیلی داره که تا الان سراغشو نگرفتی دیگه

این پسر واقعا یه تختش کمه.

×حالا که میشناسیش چرا گیرش نمیندازی؟
+همین برنامه رو دارم.شماره چان رو پاک کردم. دوباره واسم بفرستش.یه نقشه ای دارم
×بهم نمیگی؟
+ظاهرا چان بادیگارد همین پسره فلیکسه که لیا تو پیجش خودشو واسش میکشه.میخوام ازش استفاده کنم یه طوری که خودمم هنوز نمیدونم چشکلی بکشمش سمت خودم.
×نمیدونم ولی حس میکنم لیا رو گیر انداختن از این حرفا راحت تره
+راحت تر؟ ۶۰ بار. تو فقط شماره چان رو بده. بقیش با من
×فرستادم برات

I hate loving youWhere stories live. Discover now