I hate loving you

part 22

hyunjin pov:

صدای ویبره اون گوشی واقعا داشت میرفت رو مخم

_جواب بده.حتما کارت داره
+الان موقعیت خوبی نیست که کارم داشته باشن
_یاااا.مسخره بازی در نیار

و بله. خودش جواب داد. خودش فاکینگ جواب گوشی من و داد و قبل از اینکه بخوام گوشی رو بگیرم....
قطعا این اتفاق نباید میوفتاد

tiana pov:

بخوام روراست باشم رو مخ تر از هیونجین ندیدم. دقیقا ۳۴ امین باریه که دارم بهش زنگ میزنم و اون لعنتی احتمالا داره با فلیکس لاس میزنه؟

#فقط گوشی رو بردار هیونجین.....

همینطور که داشتم تمام فحش های ممکن رو بهش میدادم فهمیدم بالاخره گوشی رو برداشته

#چه عجب! لطف کردید ما رو هم مورد توجهتون قرار دادید.لعنتی همه راهو اشتباه رفتیم.مظنون حتی پسرم نیست.... بدتر از اون اینکه لیا فقط نبردتش بیمارستان وگرنه قصد اصلیش قتل نبوده. من بهت ۱۰۰ بار گفتم این زنیکه فقط عوضی بازی دراورده. اگر عرضه قتل داشت هیچوقت هکر نمیشد
هی هیونجین اصلا گوش میدی؟

_چ...چی گفتی؟؟

شت.... فلیکس پشت خط بود
ریدم بدم ریدم

صدای هیونجین از پشت تلفن نشون میداد به زودی قراره بمیرم
قرار نبود فلیکس بفهمه هیونجین کیه
حداقل برای یه مدت طولانی

felix pov:

اون...داشت چی میگفت؟؟؟
قتل؟ لیا؟؟؟ مظنون؟؟؟
تیانا دقیقا داشت راجب چی حرف میزد الان؟؟؟؟

+فلیکس؟؟؟؟؟ اون گوشی لعنتی رو همین الان بده من
_تو با لیا چه نسبتی داری؟ مطمئنی تیانا فقط طراح لباسه؟ اصلا تا حالا بهم گفتی این همه پول رو از کجا آوردی؟ همش ارثه؟ ها؟؟؟ همچین چیزی اصلا ممکنه هیونجینن؟؟؟

اصلا حواسم به تن صدایی که هر ثانیه بیشتر بالا میرفت نبود

هیچ چیز رو نمیتونستم بفهمم. حتی یک قطعه از این پازلم برام قابل حل نبود

+ف...فلی...فلیکس... آروم باش... برات توضیح میدم خب؟الان آروم باش.
_آروم باشم؟؟؟ وقتی تازه داشتم بهت اعتماد میکردم و فهمیدم تا الان داشتی دروغ میگفتی آروم باشمممم؟؟؟؟ هیونجین وقتی تازه داشتم فکر میکردم شاید منم بهت حس دارم و داری گند میزنی به همه چیز آروم باشممم؟؟؟

hyunjin pov:

اون الان چی گفت؟ به من حس داره؟ جدی بود؟ تو این موقعیت باید اینو میگفت؟ damn it

+فلیکس من به تو هیچ دروغی نگفتم. فقط تمام حقیقت رو نگفتم. واقع بین باش تو خودت هم هیچوقت نپرسیدی. الان فقط یکم آروم باش. آروم که شدی برات همه چیزو تعریف میکنم. خب؟؟؟