این پارت تقدیم میشه به tommo19910 اگورپگورر 💕
.
.
.
.
جاستین کلید روی دیوار رو زد و چراغ چشمک زن توی اتاق روشن شد . اون مرد با پارچه ای نمناک که سرش رو پوشونده بود ، روی صندلی با دست و پاهای بسته ، نشسته بود.
با روشن شدن چراغ سر جاش تکون خورد سرش رو بالا آورد اما هیچ چیزی نمیتونست ببینه. با هر صدای قدم سرش به چپ و راست میچرخید. باید میفهمید کجاس باید اتاقی که توش بود رو میدید ، اما پارچه خیس روی سرش مانع دیدن اتاق و البته مانع درست نفس کشیدنش میشد. بیشتر تکون خورد تا بلکه بتونه دستاش یا چشم هاش رو آزاده کنه اما تلاش هاش هیچ فایده ای نداشت.
جاستین میز چرخدار رو به سمت اون دکتر فیک برد و دل آشوبی از صدای حرکت چرخ های میز تو دل اون مثلا "دکتر" بوحود اومد. جاستین پارچه رو از روی سرش برداشت و نور کم اتاق واسه مردمکای گشاد شده دکتر آزار دهنده بود چشماش رو باریک کرد و با اخم سرش رو پایین انداخت .اصلا علاقه ای به بالا آوردن سرش نداشت.
جاستین تخته شاستی روی میز رو برداشت و شروع به خوندن کرد.
+ فرانک لیساندرو!
فرانک سرش را به سرعت و با تعجب بالا آورد. از شنیدن اسم اصلیش توسط اون پسر تعجب کرد. به محض بالا اومدن سر فرانک جاستین یه مشت از سمت چپ به صورت فرانک زد.
+ چیه حروم زاده ؟ فکر نمیکردی بتونم هویت واقعی تخمیت رو پیدا کنم ؟
چشمای فرانک سیاهی رفت .جاستین موهاش رو گرفت و سرش را بالا آورد ، با دست دیگش آچار فرانسه قرمز بزرگی رو برداشت و روبروی صورت فرانک گرفت.
+ زنده موندن همیشه ساده نیست میدونی؟ ولی...توی مورد تو خب خیلی سادس ، اسم رئیست رو بگو!
فرانک که هنوز حواسش سر جاش نبود سکوت کرد و این چیزی نبود که جاستین رو خوشحال کنه.
آچار رو بالا آورد و با بیشترین شدت ممکن اون رو به زانوی فرانک کوبید. درد ترک خوردن استخوان زانوی فرانک زودتر از صدای دادش اتاق رو پرکرد. تنها راه تخلیه اون درد لعنتی که نفسش رو بریده بود ، نعره زدن بود.
دهن فرانک مثل کروکودیل باز بود و همین به جاستین فرصت داد. آچار رو روی زمین انداخت و بلافاصله انبردست رو برداشت. یه دستش رو روی سر فرانک گذاشت و عقب برد.
دهانه انبردست رو دور دندون نیش فرانک برد و تا اومد بکشه فرانک دهنش رو بست و مانع حرکت انبردست شد و همین جاستین رو عصبی تر کرد.
+ اون دهن کیریتو باز کن!! ، میخوام تک تک دندوناتو بکشم تا ی بلوجاب خوب و نرم برام بزنی حرومزاده!
پوزخند زد و ادامه داد.
+ هرچند میتونی اسم رئیس تخمیتو بگی و با دندون برام انجامش بدی. بهت حق انتخاب میدم بیب.
YOU ARE READING
Daddy Tommo (L.S)
Fanfiction+مطمئنی لو..؟ صدای لیام بود که از اون طرف تلفن میومد. -اره لی مطمئنم میخوام همه چیو خودم بهش یاد بدم. همه چیز رو. +حتى سک....؟ -اون اولین چیزیه که بهش یاد می دم...
