موشک بالستیک

7.3K 1.4K 562
                                    


-" این شماره حساب منه . ۱۳ دلار و بیست سنت هزینه ی شام امشبت شد . همین حالا برام بفرستش "
و بدین ترتیب با پیامی که چانیول براش فرستاد ، دوران خوشحالی کوتاه مدتش از کلمات محبت آمیز چانیول به پایان رسید .
در حالیکه با ناراحتی اپلیکیشن بانکش رو باز میکرد غر زد :" گفتی من کفشدوزکتم ، دروغگو "

...........

-" هی آلوده ، بیدار شو "

با صدای چانیول خوابش کم کم سبک شد . در حالیکه حتی نمیدونست کجاست و چرا چانیول کنار تختش ایستاده، بهش خیره شده .
-" پاشو بکهیون . باید بری حموم "

پسرک که هنوز منگ بود، نگاهش‌ رو به پنجره داد . هوا هنوز تاریک بود .
نشست و با دستهای مشت شده چشمش رو مالید و باعث شد سر چانیول از کیوتی اون پسر کوچولو  گیج بره .

-" چی شده ؟"
-" باید دوش بگیری و زودتر به مدرسه بری . توی راه هم میتونیم یه چیزی بخریم که صبحانه بخوری"
بکهیون آه کشید و دوباره دراز کشید :" دوش که دیشب گرفتم صبحانه هم نمیخورم دست از سرم بردارین "

چانیول از قبل حدس میزد کارش به جایی بکشه که مجبور شه به اون پسر دست بزنه، پس از لحاظ روحی خودش رو آماده کرده بود و میخواست بعد از لمس اون پسر دستهاش رو ضد عفونی کنه .
خودش حدودا نیم ساعت قبل بیدار شده بود . دوش گرفته بود و به سراغ پسر دردسرساز اتاق روبرو رفته بود .
نمیتونست تحمل کنه اون همینطور بین باکتریها غلت بزنه .‌ صد هزار دلار روی اون پسر سرمایه گذاری کرده بود نباید اجازه میداد که بیمار بشه .‌

پتو رو با احتیاط کنار زد . پسرک به همین زودی دوباره خوابش برده بود . چانیول مچش رو در دست گرفت . لمس پوست نرمش و گرمای کمی که حس میکرد لذتبخش بود . کمی نزدیکتر رفت .
-"  زود باش بلند شو آلوده "

لبهای نیمه باز بکهیون چند بار بهم مالیده شدن و صدای بامزه ش باعث شد چانیول باز هم ذوق کنه .
دست پسرک رو به سمت خودش کشید و وادارش کرد بشینه . با دست دیگه ش کمر بکهیون رو گرفت تا اون بدن شل و وارفته و خوابالود از سمت دیگه روی تخت نیفته .

- " یالا پسر باید به این سبک زندگی عادت کنی "
-" هنوز هوا تاریکه . چی میخوای از جونم ؟ برو بخواب و دست از سرم بردار لعنتی"

بکهیون در حالیکه بیشتر از این نمیتونست ادب رو رعایت کنه ، داد زد و حرفش رو با لعنت فرستادن به سبک زندگی چانیول در حالیکه برای خلاص شدن از دستش به سمت حمام میرفت ، به پایان رسوند .
-" ده سی سی دتول آخر کار یادت نره "

.............

-" خوب خودت رو شستی؟"
بکهیون واقعا توقع نداشت که بعد از بیرون اومدن از حمام ، پارک رو در حالیکه دستمال مرطوب آنتی باکتریال نفرت انگیزش رو اینبار به سشوار بکهیون میکشید، ببینه .

●•°○I Sold My Virginity Online○°•●Where stories live. Discover now