دِ بِست پا اِوِر

7.8K 1.7K 665
                                    

روی بکهیون خیمه زده بود و بدون هیچ نگرانی لبهاش رو میبوسید . در اون لحظه حتی یادش نبود که چیزی به اسم باکتری در جهان هستی وجود داره و ممکنه براش مضر باشه .

دقیقا چند ثانیه بعد وقتی که اون حس داغ از لبهاش به سراسر بدنش تزریق میشد بکهیون سرش رو عقب کشید و دستش رو محکم جلوی دهنش گرفت :" باید برم دتول غرغره کنم الان همه ی باکتریهات توی بدنم تکثیر میشن لعنتی "

-"اگه آب دهنت رو قورت ندی چیزی نمیشه بیا توی این سطل تف کن "

بکهیون با چندش رو برگردوند .
-" حالم رو بهم زدی پارک چانیول . تو یک باکتری متحرکی لعنتی آلوده . زود باش دولایه کاندومم رو بذار تا شروع کنیم "

-" دو لایه زیاده . پاره میشم "

-" مهم نیست اگه یه وقت کاندوم اولیه تو کونت پاره شد و همه ی بیماریهات به من منتقل شد چی؟ "

چانیول کلافه غر زد :
-" تو که خودت من رو مجبور کردی هزار جور آزمایش بدم میدونی که سالمم "

بکهیون پاهاش رو به تخت کوبید و یک جمله رو پشت سر هم تکرار کرد :
-" باید صد هزار دلارم رو پس بدی . پسش بده کلاهبردار . پسش بده . پولمو پس بده "

چانیول بدون اونکه اهمیتی به حرفهای بکهیون بده با عجله لباسهای خودش و شُرت صورتی رنگش رو درآورد .

قبل از اینکه متوجه بشه چه خبره، مشغول جلو عقب کردن سرش هماهنگ با آهنگی که نمیدونست از کجا پخش میشه بود و تو دهنش یه چیز نسبتا کلفت حرکت میکرد . با خسته شدن فَکِش بالاخره کمی فاصله گرفت و به کاری که میکرد کمی عمیق تر نگاه کرد . چیزی که جلوی روش میدید آشنا بود .
میتونست قسم بخوره که همین تازگیها دیدش .

-" قورتش نده تف کن تو سطل "

با صدای بکهیون توجهش بهش جلب شد و حدس زد اون چیزی که توی دهنش بوده به اون ربط داره .

سرش رو به سمت سطل خم کرد و تف کرد ‌در حالیکه کاملا حس میکرد باید قورتش میداد و نباید آب دهنش رو هدر میداد .

تف که کرد، تازه یادش اومد که اون چیز کلفت توی دهنش چی بوده .
با دقت عضو بکهیون رو در دست گرفت و بررسیش کرد .

-" میشه بگی داری چه غلطی میکنی؟ "

با صدایی که انگار از آسمون میومد وحشت زده نشست و به انگشت پای بکهیون که محکم بین انگشت هاش نگه داشته بود، نگاه کرد .

-" میدونی چقدر ترسیدم وقتی با حس اینکه کسی انگشت پام رو مک میزنه بیدار شدم ؟ دیوانه ای چیزی هستی ؟ ببین همه جا تف انداختی لعنتی . دارم از دستت بالا میارم "

چانیول به لکه هایی که در اثر رطوبت آب دهانش ایجاد شده بودند نگاه کرد و ناخودآگاه عق زد .
از تصور اینکه انگشت پای بکهیون توی دهنش بود حالت تهوعش تشدید شد و با عجله به دستشویی پناه برد .

●•°○I Sold My Virginity Online○°•●Where stories live. Discover now