°• آزمون لوداندکلیرولوژی •°

3.5K 516 1K
                                    

سلاااام ما دوباره اومدییییم!😍

از اونجایی که به تازگی ترجمه‌ی 'بلند و واضح' تموم شده و ما فعلا یکم بیکار و البته دلتنگ بودیم فک کردیم شاید بد نباشه یه کوییز ازش بگیریم🤔
البته این فقط اسمش کوییزه درواقع یه جور همه پرسیه جهت دونستن نظرات و حسای شما وصرفا برای فان. سوالا چند گزینه‌ای ان و ازتون میخوایم جواب هر سوالو زیرش و تو کامنت با ذکر شماره گزینه اعلام کنین.
(پ.ن: یاد حرفای مراقبا قبل امتحان افتادم :/)

خب خب، اول از همه که اصن اسم فیکشن 'بلند و واضح' داستانش چیه؟

۱) اسم شرکت بک بود
۲) اسم شرکت چان بود
۳) اصن منظورش 'بلند و واضح' بودن افکار بود
۴) هومم... گزینه‌‌ی ۲ و ۳ درستن چون ایهام داشت🤔

اولین فکری که چانیول راجب بک کرد چی بود؟

۱)اووف هیکلشو... هوس انگیزه
۲)سگپشچشتشد مموش کیوت *-*
۳)گاد چه قدر ناناس و خوشگله

دوست دختر بکبوم چه بود و چه کرد؟

۱)هیکارو و صدا قشنگ بود پس آیدل شد.
۲)چیهیرو و هیکلش اوف بود پس مدل شد.
۳)مینسو و هیچ کاره ای نبود فقط بلد بود مخ بکبوم رو بزنه دختره ی بیچ.

مادر چان چطور فهمید بک ذهن خوانه؟

۱)بک تو ذهنش به افکار پسرش گفت"چان لال شو میخوام کپه مرگمو بزارم"
۲)بک تو ذهنش به چان فحش ناموسی داد به ننه‌ش بر خورد
۳)اصلا به اون چه ربطی داشت بک ذهن خوانه... زنیکه ی فضول

خانم جانگ چه نسبتی با بک داشت و چه کرد؟

۱)سرپرست بک بود و هیچ غلطی نکرد
۲)مامانش بود و عین اسب کار میکرد
۳)مادر خونده اش بود و کلا یه بیچ بود و بکو اذیت میکرد
۴)وات د فاز؟! همچین شخصیتی مگه داشتیم؟ سوالای انحرافی نپرس مسلمون

اولین کراش چان که بود؟

۱)نمیدونم ولی یادم میاد خیلی تو کف بک بود.
۲)دارا عضو 2ne1 بود:")
۳)نامرد عاشق جمالات هیکارو بود.

چانیول نویسنده رو بیشتر دوست داشتین یا بکهیون ذهن خوان رو؟

۱)بکهیون رو چون خیلی ضدحال و بی اعصاب بود
۲)چانیول رو چون خیلی فلاف و گوگولی و مموش بود*-*
۳)حاجی سوالت خیلی سخته... مگه میشه آدم بین بچه هاش فرق بزاره؟

اگه جای بک بودین و چان فک میکرد "اوففف چه بوتی خوشگلی" چه واکنشی نشون میدادین؟

۱)میزدم تو دهنش مرتیکه ی هیز
۲)حالا که خوشش اومده چرا اغواش نکنم؟
۳)اخم میکردم و ابرو مینداختم بالا بالا
بدونه سرم شلوغه والا
۴)با لبخند شیطانی ای بر لب آن مارشمالوی کیوت دو متری را با بوت خویش بیشتر حرص میدادم
۵)من اونقدر عن شانسم که درموردم همچین فکری نکنه

بیشتر از همه از کی میترسین فکرتونو بخونه؟

۱)ننم! حتی فکرشم پشمامو کز میده
۲)بابام... وای اگه بفهمه واس پسرای مردم چه عرایی زدم...
۳)معلمم وای فکر کن فحش هایی که میدادمو بشنوه...

الان ما مترجما داریم به چی فکر میکنیم؟!

۱)این رسم مسلمونی نیس بخونن و بدون اینکه ووت بدن در برن
۲)اول مرغ بود یا تخم مرغ؟
۳)حاجی ولمون کن ما مثله بک ذهن خوان نیستیم.

الان شما دارین به چی فکر میکنین؟

۱) کدوم آدم عاقلی به اینا گفته بامزن که وسط کوییز نمک میریزن؟!
۲)دمتون گرم نیشم شل شد
۳)ای کاش یه فیک دیگه مثل همین ترجمه میکردن
۴)فحش!

پیام داستان لود اند کلیر چی بود؟

۱)چان یه منحرف جنسی بود و با فکر بک میزد
۲)ذهن خوان بودن چه بسا از دادن سخت تره
۳)افکار انسان ها خصوصیه و ممکنه پشت لبخنداشون هزار جور فکر وجود داشته باشه

ترجمه ی مترجمان عزیز چطور بود؟

۱)عالی بود من که کیف کردم
۲)خیلی خوب بود من که راضی بودم
۳)گزینه ی یک و دو

*آخرین سوال شوخی بود ><

بعله دوستای عزیز اینم از کوییز سرنوشت سازمون. اگه غلط بزنید باید دوباره از اول فیکو بخونید تا کاملا ملکه ی ذهنتون شه :)
بذارید چکیده ای از خاطرات آپ کردن این فیکو واستون تعریف کنیم...
دلیل اینکه گاهی اوقات دیر میکردیم این بود که علاوه بر تنبلی حاد دچار سادیسم "بزاریم التماس کنن" بودیم.
یبار مترجم جیسا داشت دوباره پارت ترجمه شده ی مترجم امرالد رو ترجمه میکرد و اگه اون وسطش تیکه ایو با مترجم امرالد درمیون نمیذاشت هر دو چند ساعت ناقابلو واس ترجمه ی یه تیکه‌ی مشترک از فیک هدر میدادن :) این شد که مترجم جیسا بعد از فهمیدن این مسئله پنیک کرده و دیگه سمت ترجمه نرفت.
مترجما آرزو به دل یه اسمات از این داستان موندن :"(
خلاصه اینکه...
مرسی که همراهیمون کردین و علاوه بر ووت دادن با ریکشن و کامنت های کیوت تون لبخند رو لب هامون اوردین.

(پ.ن: فردا اولین قسمت فیک جدیدمون "رومئوهای مطلقه" آپ میشه! لطفا حمایتش کنید لاولی ها ^-^)

یه سوال کوچولو موچولوی انتهایی هم میپرسیم که خارج از کوییزه و جوابش خیلی برامون اهمیت داره.

دوس دارین اگه خواستیم کار ترجمه‌ای جدیدیو شروع کنیم توی کدوم ژانر باشه؟

۱)کمدی و گوگول مگولی
۲)خشن و خفن طور
۳) انگست و هق آور

شبتون خوش کیوتیا *-*

•𝑳𝒐𝒖𝒅 𝒂𝒏𝒅 𝒄𝒍𝒆𝒂𝒓༄Where stories live. Discover now