PART| 26

5.8K 947 136
                                        

جین کلیدو وارد سوراخ در کرد و بعد از چرخوندن در رو باز کرد و وارد خونه شد

+من از دادن این شیرینی ها به جونگکوک هیجان زدم  امیدوارم ازشون خوشش بیاد

جیمین با خوشحالی گقت و مثه جوجه اردک پشت سر جین وارد شد جین و جیمین کفش هاشون رو در اووردند و کنار در گذاشتند

_فقط یادت باشه که شیرینی زیادش خوب نیست

جیمین چشاشو تو حدقه چرخوند

+باشه مامان

جین غرید

_منو اینطوری صدا نزن

هر دوتاشون به آشپزخونه رفتن و وسیله هاشونو رو میز گذاشتن

+بیا بریم چکش کنیم

جین به دنبال جیمین وارد اتاق جونگکوک شد
اما با صحنه ای که دیدن سرجاشون یخ زدن
دهنشون مثل ماهی باز و بسته میشد اونا اصلا انتظار همچین صحنه ای رو نداشتند

+وات د هل؟ این اینجا چیکار میکنه؟

جیمین با شوک پرسید

_کی میدونه

تهیونگ با شنیدن سر وصدا ناله ای کرد همچنین اون احساس گرمای زیادی میکرد مثل اینکه کسی رو بغل کرده باشه ولی بالشت که نباید اینقد گرم باشه چشماشو باز کرد که یه مشت مو دید چند بار که پشست هم پلک زد نشست و متوجه شد کنار جونگکوک خوابیده اولش تعجب کرد که اینجا چیکار میکنه اما با یاد آوری اتفاقات دیشب لبخندی زد

اون به پیشونی جونگکوک دست زد و احساس کرد جونگکوک کمی گرمه

″گرمشه″
جونگکوک شروع کرد به سرفه کردن و ناله ای کرد اما  بزودی دوباره خوابش برد

_اوه عزیزم
جین در حالیکه به سمت جونگکوک میرفت تهیونگو روی زمین انداخت و کنار جونگکوک نشست

″اووچ ″

تهیونگ دندوناشو روی هم فشتر میداد تا صداش بالانره

+خوش میگذره؟اینجا چه غلطی میکردی؟

جیمین با جدیت به تهیونگ خیره شد

″خب امم...″

اونا دوباره صدای سرفه شنیدن

_بنظر میرسه تب کرده دما سنجی چیزی نداره؟

جین با نگرانی گفت و شروع کرد به گشتن تا اینکه داخل کشوی میز یه دما سنج پیدا کرد

_این دما سنج گوشه پس استفاده ازش راحته

جین شروع کرد به برسی دمان بدن جونگکوک

_37.8°

+این یکم بالا نیست؟

جیمین با نگرانی پرسید

_گمون کنم باید سوپ درست کنم

جیمین تو داخل یه کاسه آب پر میکنی و و با یه حوله میزاری رو پیشنویش تا دمای بدنش بیاد پایین تر و تو تهیونگ باهام بیا آشپزخونه باید باهات حرف بزنم

IT STARTED IN A WRONG SENT|| VKOOKDonde viven las historias. Descúbrelo ahora