«مطمئنی مشکلی نیست من اینجا باشم؟»
جونگکوک همونطور که دست جیمین رو گرفته بود با استرس پرسید موقعی که دلشتن داشتن از یه راهرو میگذشتن
_خودت گفتی میخوای ببینیش ...میخوای فوتوشات های تهیونگو ببینی درسته؟
«آره ولی هیچوقت فکر نمیکردم تو واقعا منو بیاری»
_مشکلی نیس همه چی اوکیه
بالاخره دست از راه رفتن کشیدن و دمه در اتاق وایسادن
«مطمئنی اشکالی نداره؟»
جیمین سرشو تکون داد
_تهیونگ خوشحال میشه تورو ببینه
جونگکوک یکم خودشو جمع و جور کرد
«باشه...پس»
جیمین لبخندی زد و در رو باز کرد بعدش اونها داخل اتاق شدند و تهیونگ رو که داشت ژست میگرفت رو دیدند اون واقعا باحال جذاب و خوشتید بود داخل هر لباسی جونگکوو همیشه عکساشو داخل برنامه های مختلف میدید ولی از نزدیک....
خیلی جادویی بود
جیمین دستشو نکون داد تا تهیونگو متوجه خودش کنه تهیونگو اول قصد داشت بهترین دوستشو نادیده بگیره اما با دیدن شخصی نگاهشو به اون داد و جونگکوک رو دید چشمکی بهش زد که باعث شد جونگکوک متعجب بشه و قلبش شروع کنه به محکم تپیدن جیمین متوجه این موضوع شد و دید که چطور صورت جونگکوک قرمز میشه پوزخندی زد
_همه چی خوبه؟
جونگکوک از شدت هول بودن نمیدونست چجوری کلماتو کنار هم بچینه
«آره..آره...فقط..آممم»
_نگران نباش همه چیز خوبه فقط چشماتو ببند و آروم باش
جونگکوک چشماشو بست و سعی کرد آروم باشه جیمین یکم به جونگکوک نزدیک شد ودستشو رو گونش گذاشت تهیونگ با دیدن این صحنه
بیخیال عکسا شد و سریع به سمت اونا رفت
_چــ؟تهیونگ شی؟
عکاس با تعجب پرسید تهیونگ به سمت جونگکوک رفت و اونو به سمت خودش کشید و به جیمین خیره شد
″ازش دور بمون″
و بعدش دست جونگکوک گرفت و از اونجا دور شدن
عکاس شروع کرد به داد زدن
_تهیونگ شی هنوز قوتو شات ها کامل نشدن
اما تهیونگ اهمیتی نداد
جیمین تمام مدت لبخند میزد
_جالبه که اونو دوس داری
بعد از اون تهیونگ جونگکوک رو به یه اتاق کشوند و سریع روی یه صندلی نشوندش
″همینجا بمون و جایی نرو″
تهیونگ جدی گفت و به سمت در رقت
_و اجازه نده هیچ کس وارد شه حتی جیمین هیونگ
بعدش از اتاق بیرون رفت و در رو بستن
جونگکوک همونجا نشسته بود و به این فکر میکرد چه اتفاقی افتاده که تهیونگ بخاطرش عصبی شده
YOU ARE READING
IT STARTED IN A WRONG SENT|| VKOOK
Fanfiction«کامل شده» «فیکشن ترجمه ای» «اون موقعی که داری داخل تنهاییات غرق میشی و امیدتو از دست دادی در کمال ناباوری دستی تورو میگیره و به سمت خودش میکشونه» +هی من برگشتم _کاش برنمیگشتی +اوه بیبی وقتی اینطور میشی رو دوست دارم کاپل اصلی:ویکوک ژانر:انگست_کمدی_...
