🐶Isaac X Scott🐶

754 70 53
                                    

اگر درخواستی دارید پیام بدید یا کامنت بذارید

(درخواستی)

✯✯✯


اولین دفعه نبود که متوجه شده بود گرگینه ها هم میتونن مست بشن، چه گرگینه و چه انسان؛ همه ی موجودات قادر بودن با یکم الکل داخل سیستم بدنشون از خود بیخود بشن، درست مثل ایزاک، اریکا و جکسون .

ایده ی لیدیا بود که پارتی راه بندازنن و خب چه کسی بهترین و خفن ترین پارتی های بیکن هیلز رو میگیره ؟ معلومه لیدیا

یه گودبای پارتی دوستانه که منظور از دوستانه درواقع کل مدرسه بود. بهرحال این پارتی به خاطر جکسون برگذار شده بود و جکسون و لیدیا محبوب ترین افراد مدرسه بودن.

اولین بار نبود که لیدیا برای مست کردنشون هرکاری میکرد، حتی ریختن ولفزبین داخل نوشیدنی هاشون. سعی کرده بود تا میتونه از ظرف نوشیدنی دور بمونه یا حداقل بتاهارو کنترل کنه. خداروشکر بوید هم مثل خودش چیزی از نوشیدنی نخورده بود، درنتیجه دست تنها نبود و میتونست توی کنترل کردن اریکا کمکش کنه.

جکسون که تا الان موضوع بهم زدن با لیدیا رو به همه ی مدرسه گفته بود، به دختر چسبیده بود و سعی میکرد با لاس زدن رابطه رو دوباره شروع کنه. حتی به گفته ی یکی از همکلاسی ها، روی زمین زانو زده بود و درحالی که اشک میریخت، از دختر طلب بخشش میکرد.

اریکا از وقتی که یه لیوان نوشیدنی خورده بود، وسط زمین رقص رفته و خب بوید وظیفه ی خودش رو دید تا دنبالش بره وکنترلش کنه.

تنها کسی که باقی مونده بود دوست پسرش، ایزاک بود که روی زمین نشسته و مثل بچه ها با اب استخر بازی میکرد. یه لیوان قرمز خالی توی اب قرار داشت و پسر سعی میکرد با دستاش موج های کوچیک درست کنه و لیوان رو هل بده. با هر حرکت لیوان ذوق میکرد و برای خودش تند تند دست میزد.

خنده ای کرد. از زیر بازوش گرفت و بلندش کرد. صورت خوشتیپش به خاطر مستی کیوت شده بود، لپاش گل انداخته بودن و چشماش خمار. همراه با لبخند پهنی که به این زودی ها قرار نبود پاک بشه. نگاهی به اطراف کرد، میدونست بقیه حالشون خوبه. استایلز به دیدن دوست پسرش رفته بود، لیدیا جکسون رو تحت کنترل داشت، بوید هم اریکا رو.

درنتیجه برای خونه رفتن مشکلی نداشتن.

دست ایزاک رو گرفت تا سمت خروجی هدایتش کنه که پسر دستش رو با شتاب پس زد.

"بیا بریم ایز-"

"دست کثیفتو به من نزن !! من خودم دوست پسر دارم !!"

به قیافه ی قرمزش که سعی میکرد عصبانی باشه ولی بیشتر شبیه کاپ کیک شده بود نگاه کرد. نمیدونست به خاطر توهین باید عصبانی باشه یا به خاطر عکس العملش بهش افتخار کنه.

Favourite OTPWhere stories live. Discover now