🃏 Batman X Joker 🃏

1.2K 137 32
                                    

اگر درخواستی دارید پیام بدید یا کامنت بذارید.

(درخواستی)

اینجا بتمن ومپایره

✯✯✯


عطش تنها چیزی بود که حس میکرد. سوزش لثه هاش از در اومدن نیش هاش خبر میداد.

از پشت سیاهیه چشمبندی که روی چشماش بسته بود چیزی نمیتونست ببینه ولی میتونست بوی خون رو به خوبی تشخیص بده. هرکی که گروگان گرفته بودش ، همین نزدیکی ها بود. با صدای خنده های بلند اشنایی ، اهی از حرص کشید. عالی شد. فقط مسخره بازی های جوکر رو کم داشت.

ظهر الفرد سعی کرد بهش پاکت خون  بده اما لجبازی کرد و طفره رفت. حالا میفهمید چه خریتی کرده.

پارچه ی روی چشماش برداشته شد و جوکر با اون لبخند بریده و مزخرفش جلوی چشماش شکل گرفت.

"بازم کن !!!"

از لحن عمیق و گرفته و عصبانیش استفاده کرد. شاید حداقل ترسی به جون مرد مینداخت. به خاطر تاریکی اتاق این فرصت رو پیدا کرد و به شاه رگ متورم جوکر خیره شد.

"اوه بتمن.... چرا باید اینکارو کنم ؟! بازی تازه شروع شده !! حالا حالا ها کار داریم."

جوکر چاقویی رو توی دستش میچرخوند و به بریدگی کوچیکی که روی انگشتش ایجاد شد بی اهمیت بود. ولی بروس نمیتونست چشم از اون قطره ی خون گرم و یاقوتی رنگ برداره.

از اخرین باری که خونی خورده بود چند ساعت میگذشت. هرچند اون خون مرده و سرد بود که الفرد از گوشتی که  قصابی میفروخت تهیه میکرد. حسابی گرسنه اش بود. تمام رگهای بدنش از نیاز فریاد میکشیدن.

 وقتی جوکر زبونش رو دراورد و لیسی به خون روی دستش زد دیدیش کاملا قرمز شد. تنها چیزی که بروس میتونست ببینه زبون صورتیش بود که قطره ی قرمز خون رو لیس میزنه.

به خاطر اون زبون کاملا حواسش پرت شد و دستی که روی نقابش رفت رو حس نکرد.

نقابش رو که عقب زد ، قیافه ی جوکر از پوزخند به تعجب رنگ باخت.

"هولی شت !!! بروس وینههه"

از غافلگیر شدنش استفاده کرد و با کمک تیغه های لباسش طنابهایی که دور مچش و ساقش بسته بودن رو کمی برید و خیلی زود ازاد شد.به سمتش حمله ور شد و گردنش رو تو چنگ گرفت .

چاقویی به سمتش خیلی اروم حرکت کرد اما با اون یکی دستش مچ جوکر رو محکم گرفت و مجلورش کرد تا چاقو رو بندازه.

"هیچ وقت این رو تصور نمیکردم. میلیونر صبحا و دیونه ای تو لباس خفاشی تو شب ؟!"

نفسهاش تند تند شده بود. سوزش توی رگهاش حتی دردناک تر شده بود. بین نفس هاش میتونست بوی ترشی که از اضطراب جوکر مشخص بود رو حس کنه. ولی بوی خون توی رگهاش حس بویایش رو از کار انداخته بود. میتونست حتی ضربان تند شاهرگش رو هم ببینه.

Favourite OTPWhere stories live. Discover now