𝑰𝒏𝒕𝒓𝒐𝒅𝒖𝒄𝒕𝒊𝒐𝒏

3.4K 441 33
                                    

شیائو ژان یه مدرس 22 ساله اس و همینطور به عنوان سخنران انگیزشی تو خیلی از دانشگاه ها ، کالج ها ، دبیرستان های مختلف چین کار می کنه. بخاطر ظرافتـش  شناخته شده است و همه دوسش دارن اما خب رازهای خاص خودش رو داره.
هیچکس خبر نداره که ژان یه مرد متأهل با یه پسر چهار ساله است.

هیچکس نمیدونه همسر ژان، مدیرعامل جوون، دیوونه و منفور مجموعه شرکت‌های "لان"ـه. دانشجوها و بقیه ی سخنران ها تصور میکردن که شیائو ژان یه پسر معصوم و باکره است که منتظر از راه رسیدن شریک زندگیـشه.
هیچکس نمیدونه با وجود یه شوهر وسواسی ، دیوونه، حسود و دیوونه ی سکس تو خونه  چه چیزهایی رو پشت سر گذاشت. با اینکه دو سال از ازدواج اونها میگذشت اما بخاطر امنیت پسر چهار سالشون، جدا از هم زندگـی می‌کردن.
هیچکس دلیل اینکه چرا شیائو ژان هر ماه به مدت دو هفته از دانشگاه مرخصی میگرفت و به خونه اش برمیگشت، رو نمی دونست، اونهم وقتی که پسرش پیش والدین وانگ ییبو می موند.
از طرفی شیائو ژان ، اعضای خانواده اش و خانواده وانگ ییبو که دکتر هم نبودن، تشخیصشون این بود که ییبو از اختلال وسواس فکری رنج میبره.
چون وانگ ییبو بدجوری روی شیائو ژان وسواس داشت و معتقد بود که شیائو ژان فقط به خودش تعلق داره ،  یه بار از روی حسادت پسر سه ساله اش رو هل داد ، اما خوشبختانه بچه صدمه ی زیادی ندید. از اون زمان شیائو ژان مجبور شد از خونه بره و خونه ی دیگه ای رو برای تامین امنیت پسرش اجاره کنه.
وانگ ییبو مقابلش ایستاد، از نظر وانگ ییبو رفتن پسر سه ساله اش ایرادی نداشت اما شیائو ژان اجازه ی رفتن نداشت. ژان هم وانگ ییبو رو  تهدید به طلاق کرد که نتیجه اش دو ماه بستری شدن ییبو تو بیمارستان بود. بعدش ییبو طلب بخشش کرد و به شیائو ژانش اجازه داد تا همراه پسرشون ایوان که از پدرش وحشت داشت از پیشش برن.

نوت مترجم:
خب خب خب؛
اینم بوک جدید که فعلا جای نرگس آپ میشه...
قسمت هاش خیلی زیادن و فیک کامل شدس.‌‌..
امیدوارم خوشتون بیاد.
حمایت یادتون نره که چون این فیک همزمان آپ میشه...
هامین ‌₍ᐢ..ᐢ₎

I thank the dear author of this book, FatumaHabuya ,for allowing the translation of her book♡

𝐌𝐲 𝐃𝐚𝐧𝐠𝐫𝐨𝐮𝐬 𝐇𝐮𝐬𝐛𝐚𝐧𝐝Where stories live. Discover now