Part 14

707 201 38
                                    

با این حال اون هنوز مقصر همه چیز بود دقیقا مثل الان که توی یک حمام تاریک با بدن کبود و پر از دردش گیر افتاده بود فقط و فقط بخاطر این که با یونجون حرف زده بود بدون این که به جینیونگ بگه...
اون وحشت زده و تنها بود نمیتونست حتی نفس بکشه...نمیتونست فرار کنه

بعد از این زندانی کردن سوبین توی اون حمام واسه جینیونگ یک تفریح معمول شد
__

*پایان فلش بک*

کای گم شده بود و اینا همه تقصیر سوبین بود

اون باعث این کار شده بود یادش رفته به اونا راجب پیام ها چیزی بگه، نه اون اصلا نباید بهشون چیزی میگفت.

اون انقدر احمق و ناامید بود که همه چیزر رو به دوستاش گفت

اون خودخواه و حال به هم زن بود.

کای...بیبی کوچولوش...احتمالا توی همون حمام زندانی شده بود، اگر کتکش زده باشه چی؟اگر باههش کارای بدتری کرده باشه...

تهیون سو رو تکون داد

"سوبین!"

سوبین توی حمام تاریک نشسته بود و خودش رو تنبیه میکرد...
باید بخاطر کاری که کرده بود تنبیه میشد

تهیون هق هق گریه میکرد و کنار سو نشست

"سوبین لطفا...چرا اینجا نشستی"

این تقصیر سوبین بود

تهیون سوبین رو بغل کرد

"سوبین اینا تقصیر تو نیست...لطفا سعی نکن خودتو تنبیه کنیوما پیداش میکنیم و اون حالش خوب میشه"

تهیون میدونست پسر بزرگ تر به چی فکر میکنه

سوبین همونطور که موهاش رو گرفته بود و داد میزد گفت:

"اون حالش خوب نمیشه...من میدونم جینیونگ باهاش چی کار میکنه،من باید اونجا میدونم این اتفاقا باید واسه من میفتاد"

تهیون آروم دستای سرد پسرو گرفت تا دیگه موهاش رو نکشه هردوی اون ها توی موقعیت وحشتناکی بود اما تهیون کسی بود که هردوشون رو آروم میکرد

سوبین میتونست بعدا هم خودش رو تنبیه کنه...اما الان  باید دوستش رو پیدا میکرد

"توعم لیاقت اینو نداری بین دیگه اینو نگو...ما پیداش میکنیم"

"باشه.."
___
یونجون میخواست بره با جینیونگ واسه ایده یهویی بومگیو حرف بزنه راجب این که اون فردیه که به سوبین آسیب میزنه یونجون تصمیمش رو گرفته بود
باید شفاف سازی میکرد

جینیونگ ابهت خاصی داشت که اون رو مثل یک کینگ نشون میداد

اما یونجون ازش نمیترسید، هیچ وقت نمیترسید.

اونا همیشه رابطه بد و خصومانه ای با هم داشتن
چون یونجون هم یک پادشاه بود

و همه میدونن که فقط یک پادشاه وجود داره...

✦ 𝘐'𝘔 𝘏𝘦𝘳𝘦 Tempat cerita menjadi hidup. Temukan sekarang