کفتر سخنگو

444 55 244
                                    

*کلینت از دستشویی میاد بیرون و با گامورا مواجه میشه*

گامورا با ذوق دستاشو تکون میده:تاریخ مراسمتون کیه؟وای خیلی ذوق کردم شنیدم

کلینت دستاشو با حوله خشک میکنه: باز مسخره بازیتون گرفته؟
گامورا:نه خیلی برات خوشحالم کلینت

کلینت:برای اینکه از دستشویی اومدم بیرون؟

گامورا:نه به خاطر مراسم ازدواجت دیگه
کلینت تعجب میکنه:قراره ازدواج کنم؟چرا کسی بهم خبر نداد؟با کی؟

گامورا:از وقتی که از پیتر شنیدم لبخندم پاک نمیشه
نیک فیوری میاد سمتشون:به به شادوماد

کلینت:چی؟
فیوری:نمیخواد چیزیو از ما مخفی کنی ما میدونیم

کلینت:توروخدا به منم بگین چی میدونین!...قراره با کی ازدواج کنم؟
*تونی با سرعت میاد طرفشون و بهشون برخورد میکنه،پشت سرش ثور و لوکی هم با سرعت میخورن بهشون و همه میفتن زمین*

کلینت:وحشیا چتونه
گامورا:دستم دستم...ثور از رو دستم بلند شو دستمو شکستی

لوکی که دقیقا روی فیوری فرود اومده بود و باهاش چشم تو چشم شده بود: چقدر سوراخ دماغات گنده ست
فیوری:از روی من بلند شو مرتیکه

تونی:آبرومون رفت
کلینت:همه خودی ان...چهار پنج تا غریبه اینجاست که اونام همون بدو ورود فهمیدن اینجا جای نرمالی نیست..نگران نباش

*از رو زمین بلند میشن و لباساشونو صاف میکنن*

گامورا:داشتم بهش تبریک میگفتم شماها مزاحم شدین
تونی:به کی؟چیشده؟
فیوری:کلینت،بابت ازدواجش

ثور:ازدواج کردی؟
لوکی:با کی؟
کلینت:نمیدونم...منم از گامورا شنیدم

گامورا:همه دارن تو مهمونی راجع به تو و عشق پنهانیت حرف میزنن

فیوری:اینکه یه ساله دارین هم دیگه رو پنهانی میبینین ولی به کسی نگفتین

گامورا:من شنیدم عشقتون اینقدر افسانه ایه که مردم قدرت درکشو ندارن،برای همین از همه مخفیش کردین

فیوری:منم شنیدم اون آدم الان اینجاست
گامورا:چه باحال

فیوری:همه دارن دنبالش میگردن
گامورا:وای یعنی کی میتونه باشه

کلینت:یه کراش ساده رو تبدیل به چی کردن...چقدر شایعه ها زود میپیچه...من اون جیمز و کوییل دهن لق رو ببینم پاره شون میکنم

تونی میره جلو دستشو میندازه گردن کلینت: مبارک باشه...حالا طرف کی هست؟ما میشناسیم؟...بگو به کسی نمیگیم
کلینت:اسیر شدیم...

کپ:باکی،با کی میری؟

جیمز: با باکی

چتربازان Where stories live. Discover now