اهرام ثلاثه!

339 56 263
                                    

بعد از یک ساعت، استفن و لوکی هم به برج میان و به بقیه ملحق میشن. هر کسی یه گوشه مشغول یادآوری خاطره های قدیمی و پذیرایی از خودش بود.

ثور گازی به سیبش میزنه: راستی استلا کو؟!
استفن: پیش پرستار دو‌قلوهاست

تونی: بازم گذاشتیش خونه‌ی ما؟

استیو: میشه یه نفر دیگه رو برای خودتون استخدام کنین؟

تونی: اون طفلک چه گناهی کرده که باید با استلا سر و کله بزنه؟

استفن: حالا یه شبه دیگه!
لوکی: بچم به این مودبی و خوبی

کوییل نیم نگاهی به کلینت میندازه: ویروس " بچم به این خوبی" به لوکی هم منتقل شد

کلینت: همینطوری رد میشید یه لگد هم به من میزنین این وسط...

پیترو: شما در جریان نیستین کلینت دیگه اینو نمیگه

کوییل: ولی ویروسشو ایجاد کرد

ناتاشا: حالا وایسید چند سال دیگه به تونی و استیو هم منتقل میشه

بروس: فقط چیزای بد همدیگه رو یاد میگیرید

تونی: دقیقا. اون روز استلا داشت تلاش میکرد در اتاق بازی رو با لگد باز کنه. اصلا هم این رفتار آشنا نیست. اصلا

ثور: چرا به من نگاه میکنی؟! من دیگه اینکارو نمیکنم که!
تونی: عه؟!

ناتاشا: اینکه این بچه تو این سن داره به در لگد میزنه نگران کننده نیست؟

استفن برای خودش نوشیدنی میریزه: اینکه چیزی نیست، دیروز شیشه شیرشو کوبید زمین گفت یکی دیگه!

ناتاشا: وات؟!

تونی: خوبه ژن های لوکی رو به ارث نبرده و اینقدر شبیهشه
لوکی: شرور کوچولوی من

ثور به کوپر، که یه گوشه داشت رو دیوار نقاشی میکشید، اشاره میکنه: همین یه ویلن که تحویل جهان دادی کافی نبود؟

لوکی: خیر

ناتاشا: ما از کوپر میترسیدیم ولی کوپر پیش استلا یه شوخیه
بروس: تازه این بچه هنوز دو سالش هم نشده!

*کپ با عجله از تو آشپزخونه میاد بیرون و به دنبال اون صدای آلارم هشدار بلند میشه. چند ثانیه بعد سیستم اطفای حریق فعال و همه جا خیس میشه*

بروس: وای یعنی بازم؟
تونی: شد یه بار اون آشپزخونه ی بی صاحاب رو آتیش نزنین؟

استیو: اگه این اتفاق نمیفتاد باید تعجب میکردیم
تونی: کپ تو دیگه چرا؟
کپ: خودتون میدونین که تقصیر من نبود

پیتر هراسان میاد بیرون: ببخشید آقای استارک

باکی با قیافه ای مشمئزشده پشت سر پیتر ظاهر میشه و کمی هلش میده: میشه از هر گونه آتیش فاصله بگیری؟

چتربازان Where stories live. Discover now